مقاله علمی - پژوهشی
مشاوره خانواده
نگار سادات میرکاظم؛ آسیه شریعتمدار؛ کیومرث فرح بخش
چکیده
چکیدهیکی از عوامل بالقوة اثرگذار بر صمیمیت، نگرش همسر به ابراز هیجانات است. پژوهش حاضر با هدف مقایسة نگرش نسبت به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین انجام شد. در این مطالعه از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده گردید. جامعة موردپژوهش را زنان متأهل شهر تهران در سال ۱۴۰۰ تشکیل میدادند. نمونه شامل ۲۰ نفر ...
بیشتر
چکیدهیکی از عوامل بالقوة اثرگذار بر صمیمیت، نگرش همسر به ابراز هیجانات است. پژوهش حاضر با هدف مقایسة نگرش نسبت به ابراز هیجانات همسر در زنان با صمیمیت عاطفی بالا و پایین انجام شد. در این مطالعه از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده گردید. جامعة موردپژوهش را زنان متأهل شهر تهران در سال ۱۴۰۰ تشکیل میدادند. نمونه شامل ۲۰ نفر بود که به روش نمونهگیری هدفمند و با درنظرگیری اصل اشباع انتخاب شدند. جمعآوری دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته و تحلیل آنها با روش هفتمرحلهای پدیدارشناختی کلایزی انجام شد. تجزیهوتحلیل دادهها به هفت مضمون اصلی در هر گروه منتهی شد. مضامین اصلی مستخرج از گروه با صمیمیت عاطفی بالا عبارت بودند از: «زاویة دید جامع و مثبت»، «انعطافپذیری»، «باور به نقش عاملیت خود»، «ضرورت گفتگوهای تسهیلگرانه»، «ضرورت تعیین مرز مشترک و خصوصی»، «ضرورت تنظیم ابرازگری»، «نگرش وابسته به هیجان و عامل برانگیزانندة آن»؛ مضامین اصلی مستخرج از گروه با صمیمیت عاطفی پایین نیز شامل «زاویة دید محدود و منفی»، «انعطافناپذیری»، «خودناباوری»، «نقش عقلانیت در مدیریت هیجان»، «عدم بروز هیجان بهمنزلة فقدان آن»، «انتظارات وابسته به جنسیت» و «برچسبها و انتظارات شکلدهندة نگرش» بودند. بر اساس نتایج بهدستآمده، به نظر میرسد که تفاوتهای نگرشی این دو گروه غالباً مبتنی بر میزان انعطاف و واقعبینی نسبت به ابراز هیجانات همسر و نیز درنظرگیری نقش خود در این زمینه باشد.
مقاله علمی - پژوهشی
پژوهش های مشاوره ای مبتنی بر فرهنگ ایرانی اسلامی
ابراهیم نامنی؛ امیر حسین کیذوری؛ سید احمد محمدی حسینی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش یکپارچه نگر توحیدی بر بهزیستی روان شناختی، عزت نفس و شادکامی زنان پس از تجربه طلاق انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه زنان مطلقه در شهرستان سبزوار در زمستان 1401 بودند که 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش به روش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش یکپارچه نگر توحیدی بر بهزیستی روان شناختی، عزت نفس و شادکامی زنان پس از تجربه طلاق انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه زنان مطلقه در شهرستان سبزوار در زمستان 1401 بودند که 30 نفر به عنوان نمونه پژوهش به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسش نامهی بهزیستی روانشناختی ریف، عزت نفس کوپر اسمیت و شادکامی آکسفورد، هیلز و آرگایل بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها نیز از آزمون تجزیه و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافتهها حاکی ازاین بود که آموزش یکپارچه نگر توحیدی بر بهزیستی روان شناختی، عزت نفس و شادکامی زنان مطلقه تأثیر دارد (05/0›p)؛ لازم به ذکر است، ماندگاری اثر درمان بعد از دو ماه حفظ شده است (05/0›p). بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش یکپارچه نگر توحیدی باعث بهبود بهزیستی روان شناختی، عزت نفس و شادکامی زنان مطلقه گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
مقاله علمی - پژوهشی
مشاوره خانواده
یاسر رضاپور میرصالح؛ هدیه ربانیان؛ فاطمه امین جعفری
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در ارتباط بین سبکهای دلبستگی و نگرش به ازدواج انجام شد. این پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش، همبستگی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل دانشجویان مجرد دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 بود که ازاینبین 310 نفر به روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در ارتباط بین سبکهای دلبستگی و نگرش به ازدواج انجام شد. این پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش، همبستگی و مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه این پژوهش شامل دانشجویان مجرد دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 بود که ازاینبین 310 نفر به روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه سبک دلبستگی بشارت (1384)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه نگرش به ازدواج براتین و روزن (1998) جمعآوری و با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری به کمک نرمافزار AMOS-26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد سبک دلبستگی ایمن با نگرش واقعگرایانه به ازدواج رابطه مثبت و سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با نگرش واقعگرایانه به ازدواج رابطه منفی و معناداری دارند. ارتباط مثبت معنادار بین راهبرد سازش یافته در تنظیم هیجان و نگرش واقعگرایانه به ازدواج مشاهده شد. همچنین راهبرد سازش نایافته با نگرش واقعگرایانه به ازدواج رابطه منفی معنادار و با نگرش بدبینانه به ازدواج رابطه مثبت معنادار داشت (01/0>p). همچنین یافتهها نشان داد تنظیم شناختی هیجان در ارتباط بین سبکهای دلبستگی با نگرش به ازدواج نقش میانجی دارد. بهطورکلی، میتوان گفت افرادی که دارای سبک دلبستگی ایمن هستند میتوانند هیجانات خود را بهدرستی تنظیم کنند.
مقاله علمی - پژوهشی
روان درمانی
اسماعیل سلیمانی؛ عمار جهانبخش فرمان
چکیده
هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهنآگاهی بر کیفیت خواب و تنظیم هیجان کارکنان دارای سندروم خستگی مزمن بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی کارکنان دانشگاه ارومیه در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه ...
بیشتر
هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهنآگاهی بر کیفیت خواب و تنظیم هیجان کارکنان دارای سندروم خستگی مزمن بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی کارکنان دانشگاه ارومیه در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، آموزش مبتنی بر ذهنآگاهی اجرا شد در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه علائم دوپال (جیسون و همکاران، 2010)، پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (بویس و همکاران، 1989) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر ذهنآگاهی بر بهبود کیفیت خواب و تنظیم هیجان در مراحل پسآزمون و پیگیری تاثیر معنیدار داشته است (001/0P<). یافتههای این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با آموزش مبتنی بر ذهنآگاهی فراهم میکند و مشاوران و روانشناسان میتوانند برای بهبود کیفیت خواب و تنظیم هیجان کارکنان دارای سندروم خستگی مزمن از این مداخله استفاده نمایند.
مقاله علمی - پژوهشی
روان شناسی
زهرا مطلق؛ مهدی خانجانی؛ عادل بذرام
چکیده
فاصلۀ بینافردی یکی از متغیرهای مهم در روابط اجتماعی است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر پیشبینی تنظیم فاصلۀ بینافردی بر اساس تجارب آسیب دوران کودکی و با در نظر گرفتن نقش میانجی سبکهای دلبستگی بوده است. در این پژوهش از روش همبستگی استفاده شد و از طریق روش مدلیابی معادلات ساختاری، آزمون سوبل و آزمون تی مستقل ...
بیشتر
فاصلۀ بینافردی یکی از متغیرهای مهم در روابط اجتماعی است که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر پیشبینی تنظیم فاصلۀ بینافردی بر اساس تجارب آسیب دوران کودکی و با در نظر گرفتن نقش میانجی سبکهای دلبستگی بوده است. در این پژوهش از روش همبستگی استفاده شد و از طریق روش مدلیابی معادلات ساختاری، آزمون سوبل و آزمون تی مستقل روابط پیشنهادی بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفت. جامعۀ آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده است که از میان آنها تعداد 267 نمونه با استفاده از روش دردسترس انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامۀآسیب کودکی برنشتاین و همکاران (2003)، پرسشنامۀ سبک دلبستگی بزرگسال هازان و شیور (1987) و آزمون محققساختۀ فاصلۀ بینافردی مطلوب، اقتباس شده از عبدولی و ذبیحزاده(1400) بوده است. یافتههای پژوهش ضمن تأیید مدل پیشنهادی که عبارت بوده است از پیشبینی فاصله بینافردی بر اساس آسیبهای دوران کودکی با در نظر گرفتن نقش میانجی سبکهای دلبستگی، حاکی از اثر مستقیم آسیب دوران کودکی بر افزایش فاصلۀ بینافردی و سبکهای دلبستگی ایمن و ناایمن اجتنابی، و اثر مستقیم سبک دلبستگی ایمن بر کاهش فاصلۀ بینافردی، و اثر مستقیم سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی بر افزایش فاصلۀ بینافردی بوده است. به نظر میرسد میزان آسیب دوران کودکی میتواند عاملی در تعیین سبک دلبستگی تلقی شود و سبک دلبستگی از طریق الگوی کارکرد درونی تعیینکنندۀ میزان فاصلۀ بینافردی در روابط اجتماعی بزرگسالی با افراد مختلف باشد.