مقاله علمی - پژوهشی
غزال زندکریمی؛ کوثر دهدست؛ زهرا کربلایی شالباف
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی برنامه آموزش فرزندپروری نوجوانان در فضای مجازی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینهای به روش استراوس و کوربین بوده و دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختار یافته عمیق با والدین مدارس منطقه 13 تهران بدست آمد. نمونهگیری به روش هدفمند بوده و شرکت کنندگان واجد ملاکهای ورود به پژوهش ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی برنامه آموزش فرزندپروری نوجوانان در فضای مجازی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینهای به روش استراوس و کوربین بوده و دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختار یافته عمیق با والدین مدارس منطقه 13 تهران بدست آمد. نمونهگیری به روش هدفمند بوده و شرکت کنندگان واجد ملاکهای ورود به پژوهش بودند. ابزار مطالعه مصاحبه عمیق بود و نمونهگیری تا اشباع کامل ادامه یافت. دادهها در سه سطح گذگذاری شدند. در رابطه با کد نظری آسیب شناسی، کدهای محوری آسیهای روانی، اجتماعی، جسمانی، عملکردی و تربیتی همراه با 22 کد باز استخراج شدند و در رابطه با کد نظری راهبردهای مقابله با آسیبهای فضای مجازی کدهای محوری کنترل زمان ارتباطات، کنترل دسترسیها، آگاهسازی فرزندان، مهارت و آگاهی والدین، قانونگذاری و تعامل موثر با نوجوانان همراه با 32 کد باز استخراج گردیدند. کدهای باز، مفهومی و نظری بر اساس مدل استراوس و کوربین با تایید شش متخصص مشاوره و روانشناسی به اعتباریابی درونی و سازه مورد بررسی قرار گرفتند. سپس مدل مفهومی تعامل دو طرفه آسیبها و راهبردهای مقابله با آسیبها در فضای مجازی طراحی شد. نهایتا و بر اساس مدل مفهومی، برنامه آموزش فرزندپروری نوجوانان در فضای مجازی تدوین گردید. طبق مدل بدست آمده، آسیبها و راهبردهای مقابله با فضای مجازی با هم در تعامل هستند و رابطه دوطرفه دارند. لذا برنامه شش مرحلهای آموزش فرزندپروری والدین در فضای مجازی قادر است راهبردهای موثری در زمینه فرزندپروری با توجه به آسیبهای فضای مجازی به والدین پیشنهاد بدهد.
مقاله علمی - پژوهشی
نجمه بلالی دهکردی؛ مریم فاتحی زاده
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمانهای هیجانمدار و رواندرمانیپویشیکوتاهمدت فشرده بر سازگاری زناشویی زنان با تجربه ترومای پیچیده دورانکودکی انجام شد. جامعه پژوهش را زنان متاهل دارای سابقه ترومای پیچیده دورانکودکی و روابط زوجی آشفته در شهرکرد در سال 1400 تشکیل میدادند. نمونهگیری پژوهش از طریق فراخوان و به صورت داوطلبانه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمانهای هیجانمدار و رواندرمانیپویشیکوتاهمدت فشرده بر سازگاری زناشویی زنان با تجربه ترومای پیچیده دورانکودکی انجام شد. جامعه پژوهش را زنان متاهل دارای سابقه ترومای پیچیده دورانکودکی و روابط زوجی آشفته در شهرکرد در سال 1400 تشکیل میدادند. نمونهگیری پژوهش از طریق فراخوان و به صورت داوطلبانه انجام شد. پس از بررسی ملاکهای ورود به نمونه، در نهایت شش نفر انتخاب و به شکل تصادفی در هر مداخله قرار گرفتند. پس از اجرا، رویکردها مورد مقایسه قرار گرفتند. دادههای پژوهش با روش مورد منفرد تحلیل شدند. نتایج تحلیل دیداری بین دو موقعیت مداخله و خط پایه شامل دادههای ناهمپوش، تغییرات میانه و میانگین، تغییرات سطح نسبی و مطلق، بیانگر اثربخشی هر دو درمان بر سازگاری زناشویی بود. تغییرات میانه و میانگین برای درمانهای هیجانمدار و رواندرمانیپویشیکوتاهمدت فشرده بیانگر اثربخشی هر دو رویکرد بر افزایش سازگاری زناشویی در اواسط و پایان جلسات درمانی بود. همچنین تغییرات سطح نسبی برای هر دو درمان نشاندهنده افزایش سازگاری زناشویی در مراحل اولیه درمان بود. نتایج در مورد تغییرات مطلق برای رواندرمانی پویشیکوتاهمدت فشرده و درمان هیجانمدار بیانگر آن بود که هر دو درمان توانستهاند منجر به تغییرات فوری در نمره سازگاری زناشویی شوند. درصد ناهمپوشی نیز برای هر دو درمان بیانگر اثربخشی بالای این دو درمان برای سازگاری زناشویی بود. با توجه به مقادیر به دست آمده از تغییرات میانه، میانگین، تغییرات سطح و شاخص درصد دادههای ناهمپوش، نتایج نشان دهنده آن است که درمان هیجانمدار نسبت به رواندرمانی پویشیکوتاهمدت فشرده در افزایش سازگاری زناشویی موثرتر عمل کرده است.
مقاله علمی - پژوهشی
شیرین نقیب الساداتی؛ امید عیسی نژاد
چکیده
میزان استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی بیشتر است. ارزیابی کودکان از خشونت خانگی و توانایی کم آنها برای مقابله با این پدیده، باعث بروز مشکلات رفتاری، عاطفی و سازگاری در کودکان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی بود. این ...
بیشتر
میزان استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی بیشتر است. ارزیابی کودکان از خشونت خانگی و توانایی کم آنها برای مقابله با این پدیده، باعث بروز مشکلات رفتاری، عاطفی و سازگاری در کودکان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی بود. این پژوهش به روش طرح تک موردی A-B-A انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادرانی بود که در طی دو سال گذشته تجربه خشونت خانگی داشتند. برنامه توانمندسازی مادران بر اساس پروتکل ساندرا گراهام برمن در 10 جلسه 90 دقیقهای به 8 نفر از مادران خشونت دیده آموزش داده شد. برای جمعآوری دادهها در این پژوهش از پرسشنامه والدگری آلاباما (APQ) استفاده شد. نتایج شاخصها با استفاده از (d cohen) که در دامنه 13/1 تا 82/1 قرار دارد نشان داد که برنامه توانمندسازی مادران بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی موثر بوده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که برنامه توانمندسازی مادران میتواند استفاده از مجازات فیزیکی را در میان جمعیتهای محروم نیز کاهش دهد.
مقاله علمی - پژوهشی
لیلا سپاس؛ علی شاکر دولق؛ علی خادمی
چکیده
بیماری MS علاوه بر اثرات مخرب جسمانی، مشکلات هیجانی و روانشناختی نیز به دنبال دارد. هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر کاهش حساسیت اضطرابی در زنان مبتلا به m.s در شهر ارومیه بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل زنان مبتلا ...
بیشتر
بیماری MS علاوه بر اثرات مخرب جسمانی، مشکلات هیجانی و روانشناختی نیز به دنبال دارد. هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر کاهش حساسیت اضطرابی در زنان مبتلا به m.s در شهر ارومیه بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل زنان مبتلا به M.Sمراجعه کننده به انجمن M.S شهر ارومیه در سال 1398 بود ، که از بین آن ها یک نمونه 45 نفری به صورت داوطلب انتخاب شد ند و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایشی اول، مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد اجرا شد ، و برای گزوه آزمایشی دوم واقعیت درمانی اجرا شد، در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس حساسیت اضطرابی ریس و پترسون،(1985)، بود. نتایج نشان داد هر دو درمان بر کاهش حساسیت اضطرابی، بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز(MS)اثر داشتهاند، و بیشترین تاثیر را مداخله پذیرش و تعهد p(<0/05) بر کاهش حساسیت اضطرابی داشته است. یافتههای این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش حساسیت اضطرابی فراهم میکند، مشاوران و روانشناسان بالینی میتوانند برای کاهش حساسیت اضطرابی در بیماران مبتلا به M.S از هر دو مداخله درمانی استفاده نمایند.
مقاله علمی - پژوهشی
سهیلا جاویدنیا؛ مینا مجتبایی؛ سیمین بشردوست
چکیده
شیوع نشانگان اختلال سوگ از جمله پیامدهای شیوع ویروس کووید -19 بوده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نشانگان سوگ زنان مبتلا به اختلال سوگ ناشی از کووید – 19 بود. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. از زنان 25 تا ...
بیشتر
شیوع نشانگان اختلال سوگ از جمله پیامدهای شیوع ویروس کووید -19 بوده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان و درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نشانگان سوگ زنان مبتلا به اختلال سوگ ناشی از کووید – 19 بود. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. از زنان 25 تا 45 ساله مبتلا به اختلال سوگ (ناشی از کووید – 19) شهر تهران در سال 1400-1399 تعداد 45 نفر به صورت نمونهگیری داوطلبانه انتخاب شدند و در سه گروه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل سیاهه نشانگان سوگ هوگان (2001) بود. یک گروه درمان مبتنی بر هیجان (10 جلسه یک و نیم ساعته) و یک گروه درمانی شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی (9 جلسه یک و نیم ساعته) را دریافت کردند. گروه کنترل در حین اجرای پژوهش مداخلهای دریافت نکرد. برای تحلیل دادهها از تحلیــل واریانس با اندازه گیری مکرر با رعایت پیشفرضها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو مداخله در مقایسه با گروه کنترل به هر شش مولفه نشانگان سوگ اثربخشی معناداری دارند و درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر نشانگان سوگ (به غیر از رشد شخصی) به صورت معناداری اثربخشی بیشتری دارد. نتایج بیانگر کارامدی بیشتر درمان متمرکز بر هیجان در مقایسه با درمان شناختی مبتنی بر نشانگان سوگ ناشی ازکووید – 19 در زنان بود.
مقاله علمی - پژوهشی
ایرج مختارنیا؛ علی زاده محمدی؛ لیلی پناغی؛ مونا چراغی
چکیده
در پژوهشهای مختلف سازه فراوانی تعارض و گستردگی مسائل تعارضآمیز به جای همدیگر مورد استفاده قرار میگرفتند و تمایزی بین آنها وجود نداشت. در حالی که با گسترش مدلهای نظری این سازهها از هم متمایز شدند. با این وجود برخلاف سازه فراوانی تعارض که ابزاری برای سنجش آن وجود داشت، هنوز مدلی برای اندازهگیری سازه گستردگی حوزههای تعارض ...
بیشتر
در پژوهشهای مختلف سازه فراوانی تعارض و گستردگی مسائل تعارضآمیز به جای همدیگر مورد استفاده قرار میگرفتند و تمایزی بین آنها وجود نداشت. در حالی که با گسترش مدلهای نظری این سازهها از هم متمایز شدند. با این وجود برخلاف سازه فراوانی تعارض که ابزاری برای سنجش آن وجود داشت، هنوز مدلی برای اندازهگیری سازه گستردگی حوزههای تعارض پیشنهاد نشده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری سازه گستردگی حوزههای تعارض و ارزیابی نقش آن در روابط والد - نوجوان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است و نمونه پژوهش را ۷۰۴ نوجوان که در مدارس شهر تهران مشغول به تحصیل بودند، تشکیل دادند. برای اندازهگیری سازه گستردگی مسائل تعارضآمیز از تعریف مدل «فرایند ادراک نوجوان از تعارضات با والدین» استفاده شد و مبتنی بر این مدل نمرهگذاری جدیدی برای چک لیست بازسازی شده مسائل تعارضآمیز والد - نوجوان پیشنهاد شد و سپس این مدل مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی دو عامل را شناسایی کرد و تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل های تک عاملی و دوعاملی را برای سنجش این سازه مورد تأیید قرار داد (۱۵/1 =χ2/df، 1= NNFI، ۱=CFI، 054/0 =SRMR، 02۱/0=RMSEA). نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نیز اثر این سازه را بر نارضایتی روابط نوجوان با مادر و هم با پدر در قالب یک مدل ساختاری تأیید کرد. در نتیجه پژوهشگران میتوانند برای سنجش گستردگی مسائل تعارضآمیز به عنوان یک سازه مجزا از فراوانی تعارض، از مدل اندازهگیری پیشنهادی پژوهش حاضر استفاده کنند.
مقاله علمی - پژوهشی
زهره رافضی؛ ریحانه صبوری
چکیده
صمیمیت زناشویی به عنوان توانایی برجسته در ایجاد روابط طولانیمدت و رضایتبخش بهشمار میرود. از جمله عوامل روانشناختی موثر بر صمیمیت زناشویی، میتوان به خودتمایزیافتگی اشاره کرد. هدف از این پژوهش بررسی نقش مولفههای خودتمایزیافتگی (واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی، جایگاه من و هم آمیختگی با دیگران) در پیشبینی صمیمیت زناشویی ...
بیشتر
صمیمیت زناشویی به عنوان توانایی برجسته در ایجاد روابط طولانیمدت و رضایتبخش بهشمار میرود. از جمله عوامل روانشناختی موثر بر صمیمیت زناشویی، میتوان به خودتمایزیافتگی اشاره کرد. هدف از این پژوهش بررسی نقش مولفههای خودتمایزیافتگی (واکنش پذیری عاطفی، گریز عاطفی، جایگاه من و هم آمیختگی با دیگران) در پیشبینی صمیمیت زناشویی زوجین بود. با استفاده از روش نمونهگیری در درسترس در مجموع 100 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه های صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) و خودتمایزیافتگی اسکورون و اسمیت (2003)، استفاده شد. دادهها با استفاده از همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون تکمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که از میان خردهمقیاسهای خودتمایزیافتگی، صرفا خردهمقیاس گریز عاطفی با صمیمیت زناشویی رابطه معکوس و معنادار داشته (r=-0/363 p <0/01) و قادر به تبیین 15/2 درصد از واریانس صمیمیت زناشویی است.براساس نتایج، گریز عاطفی نقش مهمی در صمیمیت زناشویی دارد.
مقاله علمی - پژوهشی
عطیه حاجی بابایی راوندی؛ پریسا تجلی؛ افسانه قنبری پناه؛ منصوره شهریاری احمدی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای دانش آموزان ۷ تا 11 ساله با اختلال نقص توجه/بیش فعالی (بیش فعالی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای دانش آموزان ۷ تا 11 ساله با اختلال نقص توجه/بیش فعالی (بیش فعالی غالب) در سال تحصیلی 1400-1401 شهر تهران بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، برنامه آموزش فرزندپروری مثبتنگر اجرا شد در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1972) و مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) بود. نتایج نشان داد که برنامه فرزندپروری مثبت باعث بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی شده است. یافتههای این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با برنامه آموزشی فرزندپروری مثبت فراهم میکند و مشاوران و روانشناسان میتوانند برای بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.
مقاله علمی - پژوهشی
سیدعلیرضا افشانی؛ آزاده ابویی
چکیده
مفهوم سبک زندگی دامنهی وسیعی از امور عینی و ذهنی، از جمله الگوهای روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف، مد و پوشش، نگرشها، ارزشها و جهانبینی فرد را شامل میشود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و هوش اخلاقی در دانشآموزان بود. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، ...
بیشتر
مفهوم سبک زندگی دامنهی وسیعی از امور عینی و ذهنی، از جمله الگوهای روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف، مد و پوشش، نگرشها، ارزشها و جهانبینی فرد را شامل میشود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و هوش اخلاقی در دانشآموزان بود. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه دوره اول شهر یزد بودند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 246 نفر تعیین و به صورت خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبک زندگی (LSQ)، 70 سوالی با خردهمقیاسهای سلامت جسمانی، ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه، پیشگیری از بیماریها، سلامت روانشناختی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از داروها ، مواد مخدر و الکل، پیشگیری از حوادث و سلامت محیطی بود. پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و لیل (MCI) ۴۰ عبارتی شامل 10 شاخص بود و پرسشنامه هوش معنوی استیونز شامل ۴۲ گویه ۵گزینهای بود. یافتههای این پژوهش نشان داد متغیرهای هوش معنوی و هوش اخلاقی تأثیر مثبت و معنیداری بر سبک زندگی دارند (001/0>P). تأثیر هوش معنوی بر سبک زندگی قویتر از هوش اخلاقی بوده است. متغیرهای هوش اخلاقی و هوش معنوی، در مجموع، 34 درصد از واریانس سبک زندگی را تبیین میکنند. شاخصهای برازش نیز حکایت از مطلوبیت برازش مدل معادله ساختاری داشت. نتیجه اینکه سبک زندگی بر اساس هوش معنوی و اخلاقی پیشبینی میشود.
مقاله علمی - پژوهشی
مسعود صادقی؛ زهرا خلیلی گشنیگانی؛ کبری عالی پور
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر احساس مثبت نسبت به همسر و دلزدگی در زنان دارای ناسازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ناحیه 4 شهر کرج به تعداد 700 نفر در سال1398 بود. که با انجام فراخوانی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر احساس مثبت نسبت به همسر و دلزدگی در زنان دارای ناسازگاری زناشویی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش شامل تمامی زنان دارای ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ناحیه 4 شهر کرج به تعداد 700 نفر در سال1398 بود. که با انجام فراخوانی در مرکز مشاوره از آنها خواسته شد که تمایل خود را در شرکت در پژوهش اعلام کنند. در نهایت از بین تعداد اعضای داوطلب 30 نفر از این زنان به روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) جایگزین شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه دلزدگی زوجین پینز (1996) و پرسشنامه احساسهای مثبت (1975) استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت آموزش قدردانی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. به منظور تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد ) و آمار استنباطی ( تحلیل کواریانس تک متغیره و چند متغیره ) استفاده شد. تحلیل یافتههای به دست آمده پس از تعدیل اثر گروه کنترل تاثیر مثبت و معناداری (001/0>(P این آموزش را بر روی متغیرهای پژوهش نشان داد. بر این اساس می-توان نتیجه گرفت که استفاده از رفتارهای مثبت مانند قدردانی توانسته است به شکل گیری و گسترش رفتارها و هیجاناتی مانند احساس مثبت نسبت به همسر و کاهش احساسات منفی مانند دلزدگی زناشویی کمک کند.