علیرضا کریمی وکیل؛ عبدالله شفیع آبادی؛ کیومرث فرحبخش؛ جلیل یونسی
چکیده
هدف پژوهش، تعیین اثربخشی برنامۀ آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریۀ روانشناسی فردی آدلر بر درماندگی آموخته شده زنان سرپرست خانوار است. از این جهت، این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام شد و طرح آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد استان همدان بودند؛ که ...
بیشتر
هدف پژوهش، تعیین اثربخشی برنامۀ آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریۀ روانشناسی فردی آدلر بر درماندگی آموخته شده زنان سرپرست خانوار است. از این جهت، این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام شد و طرح آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد استان همدان بودند؛ که به روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای، تعداد 30 نفر، و با توجه به ملاک های پژوهش، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه درماندگی آموخته شده (LHS) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده گردید، که در ابتدا شرایط استفاده از این آزمون مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت، سپس از آن استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می داد که برنامۀ آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر کاهش درماندگی آموخته شدۀ زنان سرپرست خانوار(با احتمال 007/0>P) تأثیر دارد و آزمون پیگیری نیز همان را تأیید نمود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت، توانمندسازی روانشناختی فرایند قدرت بخشیدن به افراد است که به آنها کمک می شود تا احساس توانایی و شایستگی خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی غلبه کنند. از این جهت پیشنهاد می شود که برنامه های آموزشی توانمندسازی زنان نیز به عنوان یکی از برنامه های مؤثر در دستور کار کمیته امداد و سایر نهادهای حمایتی قرار گیرد.
احمد خاکی؛ کیومرث فرحبخش؛ عبدالله معتمدی؛ معصومه اسمعیلی؛ حسین سلیمی بجستانی
چکیده
هدف پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل آموزش زوجدرمانی بومشناختی چندبعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی با تأکید بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع استقرایی بود. جامعۀآماری این پژوهش را کلیۀ مشاورین وابسته به سازمان بهزیستی استان مرکزی تشکیل میدهند که حدودا 200 مشاور هستند. مشارکتکنندگان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل آموزش زوجدرمانی بومشناختی چندبعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی با تأکید بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع استقرایی بود. جامعۀآماری این پژوهش را کلیۀ مشاورین وابسته به سازمان بهزیستی استان مرکزی تشکیل میدهند که حدودا 200 مشاور هستند. مشارکتکنندگان در پژوهش با استفاده از روش در دسترس با توجه به شرایط محیطی پژوهش و شناخت و معرفی اساتید و کارشناسان برجسته و باسابقه در مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی استان مرکزی تعداد 30 نفر به عنوان افراد مشارکتکننده انتخاب شدند. در انتخاب مشارکتکنندگان در بخش کیفی از اصل اشتهار استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای تحلیل دادههای کیفی و نرمافزار MAXqda انجام شد. نتایج نشان داد که کدهای معنایی بدست آمده از متن مصاحبهها را میتوان در 2 مقولۀ اصلی ، 5 مقولۀ میانی و 12 خرده مقوله دسته بندی کرد. مقولههای اصلی شامل طرحی اولیه برای مشکل خاص و اجرا و به روزرسانی بودند. مقوله های میانی شامل تجزیه و تحلیل و طراحی دورههای آموزشی (برای مقولۀ اصلی اول) و اجرا، ارزشیابی و اصلاح و تجدید نظر (برای مقوله اصلی دوم) بودند. خرده مقولهها شامل تعریف مشکل، شناسایی منبع مشکل، تعیین راهحلهای ممکن (مقولۀ میانی اول)، تعیین اهداف یادگیری، تهیه محتوای دورهها، تعیین روشهای آموزشی و تعیین نیروی انسانی (مقولۀ میانی دوم)، اجراهای آزمایشی و اصلی (مقولۀ میانی سوم)، ارزشیابی درونی و بیرونی (مقولۀ میانی چهارم) و اعمال اصلاحات و اجرای مجدد (مقولۀ میانی پنجم) بودند. در نهایت این مقولهها در قابل مدل مفهومی برای آموزش مشاوران طراحی شدند. نتیجهگیری : با استفاده از مدلی که برای آموزش زوجدرمانی در این پژوهش به دست آمد میتوان دورههایی آموزشی متناسب با هر یک موراد اختلاف زوجین را طرحی و اجرا کرد، از طرفی می توان به طور سازمان یافته و منسجم به حل مشکلات زوجین و مشاوران در زمینههای آموزشی اقدام کرد.
مرتضی فاضل؛ حسین سلیمی بجستانی؛ کیومرث فرحبخش؛ معصومه اسمعیلی
چکیده
رشد پس از سانحه به تغییرات مثبت در زندگی که از حوادث ترومایی به وجود آمده است، اشاره دارد. این پژوهش با هدف ارائه الگویی از عوامل موثر در رشد پس از حادثه در بیماران سرطانی انجام گرفت. این پژوهش با شیوه کیفی و روش نظریه زمینهای انجام شد. از طریق روش نمونه گیری هدفمند آزمودنیها برگزیده وتا جایی که در جریان مصاحبه اطلاعات جدیدی به دست ...
بیشتر
رشد پس از سانحه به تغییرات مثبت در زندگی که از حوادث ترومایی به وجود آمده است، اشاره دارد. این پژوهش با هدف ارائه الگویی از عوامل موثر در رشد پس از حادثه در بیماران سرطانی انجام گرفت. این پژوهش با شیوه کیفی و روش نظریه زمینهای انجام شد. از طریق روش نمونه گیری هدفمند آزمودنیها برگزیده وتا جایی که در جریان مصاحبه اطلاعات جدیدی به دست می آمد، ادامه پیدا کرد. سرانجام 15 بیمار سرطانی انتخاب شدند وازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استراوس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایح نشان داد که خودشکوفایی مقوله مرکزی الگوی رشد پس از حادثه بود. شرایط علی برای رشد پس از حادثه روبروشدن با رنج ابتلا به سرطان به دست آمد. برای شرایط مداخله ای عوامل مربوط به خود، اطرافیان نزدیک، جامعه و پرسنل درمانی استخراج گردید. کنش ها وتعاملات مستخرج شده، شامل کنش ها وتعاملات فرد واطرافیان نزدیک بود ومعنویت به عنوان بستر وشرایط زمینهای رشد در پژوهش حاضر به دست آمد. وسرانجام پیامد های نهایی مستخرج از پژوهش عبارت از رشدپس از سانحه بود. رشدپس از سانحه به معنای یک فرایند دارای پیامد مثبت است که در بستر معنویت ودر کنارخانواده به وقوع می پیوندد عوامل موثر دراین رشد شامل خود فرد، اطرافیان نزدیک، پرسنل درمانی وجامعه است واین رشد نیازمند مولفه ها وراهبردهای خاص می باشد.
میرسعید جعفری؛ معصومه اسمعیلی؛ حسین اسکندری؛ کیومرث فرحبخش
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی الگوی مشاوره ای سفیر مستخرج از داستانهای منطق الطیر بر افزایش معناداری زندگی بود. جهت تعیین اثربخشی این الگو بر افزایش معناداری زندگی از روش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی الگوی مشاوره ای سفیر مستخرج از داستانهای منطق الطیر بر افزایش معناداری زندگی بود. جهت تعیین اثربخشی این الگو بر افزایش معناداری زندگی از روش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بود که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند. جهت ارزیابی اثربخشی الگوی حاضر از پرسشنامه معناداری زندگی مورگان و فارسیدز (2009) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که الگوی مشاوره ای سفیر بر افزایش معناداری زندگی موثر بوده است. لذا محورهای مشخص شده در این الگو می تواند در فرآیند درمان مراجعان بومی مورد استفاده قرار گیرد و مسیر درمان را طرح ریزی نماید.
مرضیه مدنی فر؛ کیومرث فرحبخش؛ اسماعیل سعدی پور
چکیده
هدف: در جهان رو به توسعه کنونی یافتن روشهای مؤثر در افزایش بهرهوری شغلی از مهمترین مسائل حیطه اشتغال است، و از آنجا که فراحدی شغلی به عنوان یکی از عوامل مهم در افزایش بهرهوری شغلی شناخته شده است، در این مقاله از یک سو به بومیسازی مفهوم جدید فراحدی شغلی پرداخته شده و از سوی دیگر رابطه نگرش فراحدی شغلی با ویژگیهای شخصیتی کارمندان ...
بیشتر
هدف: در جهان رو به توسعه کنونی یافتن روشهای مؤثر در افزایش بهرهوری شغلی از مهمترین مسائل حیطه اشتغال است، و از آنجا که فراحدی شغلی به عنوان یکی از عوامل مهم در افزایش بهرهوری شغلی شناخته شده است، در این مقاله از یک سو به بومیسازی مفهوم جدید فراحدی شغلی پرداخته شده و از سوی دیگر رابطه نگرش فراحدی شغلی با ویژگیهای شخصیتی کارمندان مورد بررسی قرار گرفت. روش: در این تحقیق که به روش همبستگی انجام گرفت جامعه آماری شامل کارمندان دانشگاه علّامه طباطبایی در سال 1391-1392 بود. نمونه مورد نظر شامل226 نفر کارمند بود. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسشنامه نگرش فراحّدی شغلی بریسکو و همکارانش و نیز پرسشنامه شخصیت پنج عاملی نئو NEO-FFI بود. یافتهها: نتایج حاصل از همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و مدل معادلات ساختاری حاکی از همبستگی مثبت و معنادار بین برونگرایی و طرز تفکر فراحد و همبستگی منفی و معنادار بین عصبیت و وجدانی بودن با اولویت تغییرپذیری بود، نتیجهگیری: بدین صورت که کارمندانی که برونگرایی بیشتری دارند احتمالاً طرز تفکر فراحد بالاتری خواهند داشت و کارمندانی که عصبیت کمتری دارند، اولویت تغییرپذیری بیشتری داشته و نیز کارمندان با میزان کمتر وجدانی بودن، احتمالاً از اولویت تغییرپذیری بالاتری برخوردارند.
الهام فتحی؛ معصومه اسمعیلی؛ کیومرث فرحبخش؛ منیژه دانشپور
چکیده
چکیدههدف و زمینه : حل تعارض سازنده می تواند منجر به نتایجی همچون رضایت زناشویی، تقویت رابطه و بهزیستی گردد. هدف این مطالعه کاوش حوزه های تعارض زوجین رضایتمند ایرانی و راهبردهای حل تعارض این زوجین است.روش:10 زوج رضایتمند ایرانی در این پژوهش شرکت کردند، آنها با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و نمونهگیری تا زمان رسیدن ...
بیشتر
چکیدههدف و زمینه : حل تعارض سازنده می تواند منجر به نتایجی همچون رضایت زناشویی، تقویت رابطه و بهزیستی گردد. هدف این مطالعه کاوش حوزه های تعارض زوجین رضایتمند ایرانی و راهبردهای حل تعارض این زوجین است.روش:10 زوج رضایتمند ایرانی در این پژوهش شرکت کردند، آنها با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و نمونهگیری تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل محتوای قراردادی بهمنظور استخراج مضامین و خرده مضامین این مطالعه استفاده شد.یافتهها: سه مضمون همراه با خرده مضامینش بهدستآمد که عبارتاند از:1) تعارض های متفاوت در مراحل مختلف ازدواج(تعارضهای مرحله پیش از ازدواج، مرحله نامزدی، مرحله اولیه ازدواج و مرحله ثانویه ازدواج)، 2) نقش خانوادهها در تعارضها( خانواده ها به عنوان منبع حمایتی، کمرنگ شدن نقش خانواده ها به مرور زمان)، 3) راهبردهای سازنده برای حل تعارضهای زن و شوهری و خانوادگی (روشنسازی، حمایت از همسر و منظومه زنوشوهری، سازگاری، جبران، افزایش استقلال، آرامبخشی، بهره گیری از منابع حمایتی).نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که تعارضها و راهبردهایی که زوجین رضایتمند برای حل تعارضها استفاده میکنند مبتنی بر فرهنگ هستند و نیاز بیشتری به مطالعات حساس به فرهنگ و ایجاد برنامههای مداخلهای مبتنی بر این مطالعات وجود دارد.
داوود نوده ئی؛ معصومه اسمعیلی؛ کیومرث فرحبخش
چکیده
پژوهش حاضربه منظور بررسی پیشبینی عزت نفس، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بر اساس شیوههای فرزندپروری والدین و خودمتمایزسازی آنان در بین دانشآموزان پسر مقطع دبیرستان صورت گرفت. نمونه مورد نظر در این پژوهش تعداد 200 نفراز دانشآموزان پسر به همراه والدین آنها بود که از طریق انتخاب سه دبیرستان (شاهد، غیرانتفاعی و دولتی) ...
بیشتر
پژوهش حاضربه منظور بررسی پیشبینی عزت نفس، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بر اساس شیوههای فرزندپروری والدین و خودمتمایزسازی آنان در بین دانشآموزان پسر مقطع دبیرستان صورت گرفت. نمونه مورد نظر در این پژوهش تعداد 200 نفراز دانشآموزان پسر به همراه والدین آنها بود که از طریق انتخاب سه دبیرستان (شاهد، غیرانتفاعی و دولتی) و با استفاده از نمونهگیری تصادفی از بین تمامی دانشآموزان مشغول به تحصیل در مقطع دبیرستان انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامه شیوههای فرزندپروری بامریند، پرسشنامه عزتنفس کوپر اسمیت، پرسشنامه خودمتمایزسازی اسکورن و فراید لندر و پرسشنامه شرر و همکارانش و معدل نیمسال اول تحصیلی 90-89 دانشآموزان بود. برای تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و نیز تحلیل رگرسیون گام به گام برای بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد. نتایج یافتهها نشان داد که بین شیوههای فرزندپروری والدین و پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و خودکارآمدی همبستگی معناداری در گروه نمونه پژوهش مشاهده نشده اما در مؤلفههای خودمتمایزسازی بین جایگاه من و آمیختگی با دیگران با معدل تحصیلی رابطه مستقیم و معنادار، بین گسلش عاطفی و عزت نفس رابطه معکوس و معنادار و بین جایگاه من و عزت نفس رابطه مستقیم و معناداری مشاهده شد و در نهایت بین خودکارآمدی فرزندان با خودمتمایزسازی نیز رابطه معناداری مشاهده نشد. در مورد همایندی شیوههای فرزندپروری و خودمتمایزسازی والدین نیز نتایج نشان میدهد که بین مؤلفه واکنش عاطفی و شیوه فرزندپروری مستبدانه رابطه معکوس و معنادار و بین مؤلفه جایگاه من و شیوه فرزندپروری مستبدانه رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین بین مؤلفه جایگاه من و شیوه فرزندپروری مقتدرانه رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد و نیز بین مؤلفه آمیختگی با دیگران و شیوه فرزندپروری استبدادی رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.
صادق حسن نیا؛ کیومرث فرح بخش؛ هادی کرم رازی؛ یونس دوستیان؛ شبنم وازپور
دوره 5، شماره 19 ، مهر 1393، ، صفحه 18-32
چکیده
تعارض بین خواهر و برادرها یکی از متداولترین اشکال پرخاشگری در خانوادهها است. در این پژوهش شیوهی فرزندپروری به عنوان کارکرد کنترلی والدین و جنسیت به عنوان یکی از عوامل تعیینکننده الگوی رفتاری والدین نسبت به کودکان در رابطه با تعارضهای خواهر و برادری مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل ...
بیشتر
تعارض بین خواهر و برادرها یکی از متداولترین اشکال پرخاشگری در خانوادهها است. در این پژوهش شیوهی فرزندپروری به عنوان کارکرد کنترلی والدین و جنسیت به عنوان یکی از عوامل تعیینکننده الگوی رفتاری والدین نسبت به کودکان در رابطه با تعارضهای خواهر و برادری مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیهی دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی، شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 91-90 بود که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای تعداد 124 دانشآموز به همراه خانوادههای ایشان انتخاب شد. دادهها از طریق پرسشنامههای، رابطه با خواهر و رابطه با برادر IBR) و(RIS ، سبکهای فرزندپروری بامرید و یک پرسشنامه جمعیت شناختی جمع آوری شد. نتایج همبستگی نشان داد که تعارضات خواهر- برادری با شیوه های فرزندپروری اقتداری، سخت گیرانه پدر و مادر رابطهی معکوس دارد اما با فرزندپروری سهل گیرانه رابطه معناداری ندارد. بر اساس تحلیلات رگرسیون گام به گام فرزندپروری اقتداری پدر و مادر قویترین پیشبینی کنندههای شدت تعارضات بین همشیرها هستند؛ دختران بیشتر از پسران هم اختلاف با خواهر و هم اختلاف با برادران خود را گزارش دادند. همچنین نتایج نشان میدهد که پسران بیشتر اختلاف با برادران کوچکتر و دختران بیشتر اختلاف با برادران بزرگتر و خواهران کوچکتر از خود را گزارش دادهاند. مطابق یافتههای بالا الگوهای فرزندپروری والدین و جنسیت کودکان در پیش بینی شدت اختلاف و درگیری بین همشیرها مؤثر است.
محمدرضا خبازی راوندی؛ کیومرث فرحبخش؛ لطفعلی عاقلی
دوره 5، شماره 17 ، فروردین 1393، ، صفحه 41-66
چکیده
کسب وکارهای خانوادگی که همزمان باداشتن عملکرد اقتصادی بالا، هماهنگی خانوادگی درونی بالایی نیز دارند، موفقترین ایننوع کسب وکارها شناخته میشوند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عملکرد خانواده و عملکرد اقتصادی در کسب وکارهای خانوادگی با مطالعه در صنعت فرش ماشینی شهرهای کاشان و آران و بیدگل انجام شد. جامعه آماری مدیران شرکتهای فرش ...
بیشتر
کسب وکارهای خانوادگی که همزمان باداشتن عملکرد اقتصادی بالا، هماهنگی خانوادگی درونی بالایی نیز دارند، موفقترین ایننوع کسب وکارها شناخته میشوند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عملکرد خانواده و عملکرد اقتصادی در کسب وکارهای خانوادگی با مطالعه در صنعت فرش ماشینی شهرهای کاشان و آران و بیدگل انجام شد. جامعه آماری مدیران شرکتهای فرش ماشینی شهرهای کاشان و آران و بیدگل بودند که از بین آنها به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، 122 مورد انتخاب شد. روش پژوهش از نوع پیمایشی- همبستگی انتخاب شد. از پرسشنامههای عملکرد خانواده (FAD) و عملکرد اقتصادی (EFQ) برای جمعآوری دادهها استفادهشد. دادهها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون بررسی شدند و نتایج تحلیل نشانداد بین عملکرد خانواده و عملکرد اقتصادی همبستگی معناداری وجود دارد. باتوجه به ایننتیجه شرکتهای خانوادگی برای رشد بیشتر، حفظ توانایی رقابتˏ خود در صنعت فرش، حفظ میراث گرانبهای خود و انتقال آن به نسلهای بعدی خانواده، باید بهدنبال ارتقاء و رشد عملکرد خانواده و عملکرد اقتصادی خود باشند و درجهت هماهنگی، تعامل و همافزایی سیستم خانواده و کسب وکار اقدام کنند.
یوسف کریمی؛ کیومرث فرحبخش
چکیده
این پژوهش با هدف ارتباط بین عاطفه مثبت،شرایط کاری و حمایت از هدف با رضایت شغلی و همچنین بررسی نقش میانجی متغیرهای خودکارامدی و پیشرفت در جهت هدف صورت گرفت. روش این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی میباشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان شهرستان شهریار تشکیل میداد، تعداد 274 نفر از معلمان دبیرستانهای شهر شهریار به شیوه تصادفی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارتباط بین عاطفه مثبت،شرایط کاری و حمایت از هدف با رضایت شغلی و همچنین بررسی نقش میانجی متغیرهای خودکارامدی و پیشرفت در جهت هدف صورت گرفت. روش این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی میباشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه معلمان شهرستان شهریار تشکیل میداد، تعداد 274 نفر از معلمان دبیرستانهای شهر شهریار به شیوه تصادفی خوشهای انتخاب و به پرسشنامههای رضایت شغلی، عاطفه مثبت، پیشرفت در جهت هدف، حمایت از هدف، خود کارآمدی شغلی، و شرایط کاری پاسخ دادند. یافتهها: نتایچ تحقیق نشان داد که مدل مفروض شده با دادهها دارای برازش مناسبی نبود، با این حال با استفاده از شاخصهای اصلاح مدل، مدل مورد نظر اصلاح شد و سه مسیر عاطفه مثبت به رضایت شغلی، شرایط کاری به رضایت شغلی و خود کارآمدی به رضایت شغلی حذف گردیدند. همچنین یافتهها نشان دادند که مدل اصلاح شده دارای برازش مناسبی است. در مدل اصلاح شده تمام متغیرها به جز حمایت از هدف به صورت غیرمستقیم و از طریق پیشرفت در جهت هدف بر روی رضایت شغلی تأثیر میگذاشتند زیرا تأثیر مستقیم خودکارآمدی، عاطفه مثبت و شرایط کاری بر رضایت شغلی حذف شد.
کیومرث فرح بخش
چکیده
رفتار انسان در یک خانواده تابع عوامل مختلفی است. رویکردهای چند نسلی درباره رشد فردی و خانوادگی فرض می کنند که پویایی داخل اصلی ارثیه ای را برای فرد فراهم می کند که هم مسیر رشد فردی و هم رشد خانوادگی را برای او تعین می کند. این رویکردهای چند نسلی معتقدند الگوهای ارتباطی و تعاملی از طریق رشد عاطفی و اجتماعی کودکان بین نسل ها انتقال پیدا ...
بیشتر
رفتار انسان در یک خانواده تابع عوامل مختلفی است. رویکردهای چند نسلی درباره رشد فردی و خانوادگی فرض می کنند که پویایی داخل اصلی ارثیه ای را برای فرد فراهم می کند که هم مسیر رشد فردی و هم رشد خانوادگی را برای او تعین می کند. این رویکردهای چند نسلی معتقدند الگوهای ارتباطی و تعاملی از طریق رشد عاطفی و اجتماعی کودکان بین نسل ها انتقال پیدا می کند. هدف از انجام این پژوهش بررسی برداشت زوج ها از میزان صمیمیت و استقلال در خانواده ای است که در آن بزرگ شده اند و رابطه آن با میزان صمیمیت و استقلال ادراک شده در خانواده که فعلا همسر خود تشکیل داده اند و همبستگی این دو با میزان تعارض زناشویی است. در این پژوهش 200 زوج (400 زن و مرد) به عنوان آزمودنی مورد مطالعه قرار گرفتند. آزمون ادراک از خانواده اصلی و فرم تغییر یافته آن توسط محقق به همراه آزمون اندازه گیری تعارض زناشویی به آنها داده شد. نتایج پژوهش حاکی است بین ادراک از خانواده اصلی با ادراک از خانواده فعلی همبستگی ( r = 0/61) معنی دار(P< 0/01) وجود دارد و بین شدت ضریب همبستگی زنان و مردان تفاوت معنی داری مشاهده شد. بین ادراک زنان و مردان از خانواده اصلی و فعلی خود به ترتیب 69/0 و 51/0 همبستگی مشاهده گردید که معنی دار (P< 0/01) می باشد. بین میزان ادراک زوجین از خانواده اصلی و میزان تعارض زناشویی در زندگی فعلی آنها همبستگی منفی مشاهده گردید که این همبستگی معنی دار (P< 0/01) است.
کیومرث فرح بخش
چکیده
یکی از مشکلات زندگی زناشویی تعارض و کشمکش بین زوجین است که همواره عوارض متعددی را در پی دارد. برای پیشگیری و درمان تعارض های زناشویی روش ها و رویکردهای متعددی بر مبنای نظریه های شناختی، رفتاری و بصیرت محور به وجود آمده است که مداخلات آنها عمدتا بر زوج ها متمرکز است و عوامل زمینه ای مانند خانواده های اصلی زوجین یعنی خانواده ای که زوجین ...
بیشتر
یکی از مشکلات زندگی زناشویی تعارض و کشمکش بین زوجین است که همواره عوارض متعددی را در پی دارد. برای پیشگیری و درمان تعارض های زناشویی روش ها و رویکردهای متعددی بر مبنای نظریه های شناختی، رفتاری و بصیرت محور به وجود آمده است که مداخلات آنها عمدتا بر زوج ها متمرکز است و عوامل زمینه ای مانند خانواده های اصلی زوجین یعنی خانواده ای که زوجین در آن رشد و نمو داشته اند را نادیده میگیرند. این در حای است که بنا به روش درمان چند سیستمی مشکلات و مسائل زندگی علاوه بر آنکه متأثر از عوامل درون فردی است ناشی از عوامل موقعیتی و زمینه ای نیز می باشد و در فرایند درمان باید آنها را مد نظر داشت. هدف از انجام این پژوهش بررسی مقایسه اثر بخشی زوج درمانی همراه با خانواده های اصلی با زوج درمانی به تنهایی در کاهش تعارض های زناشویی بوده و پایداری درمان ناشی از آن بوده است. در این پژوهش فرض شده است: 1- تعداد جلسات زوج درمانی همراه با خانواده های اصلی کمتر از زوج درمانی به تنهایی است. 2- پایداری زوج درمانی همراه با خانواده اصلی پس از سه ماه بیشتر از زوج درمانی به تنهایی است. برای بررسی این فرضیات دو گروه زوج که دارای درگیری زناشویی بوده و متمایل به شرکت در درمان بوده اند انتخاب شدند. یک گروه زوجین نیز که دارای تعارض زناشویی بوده اند و تمایل به شرکت در درمان نداشته اند اما در تکمیل آزمون ها تمایل خود را به همکاری اعلام نمودند به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. از آزمون سنجش زناشویی که توسط ثنایی و ترابی ترجمه شده و فرم ثبت تعداد در گیری ها به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شده است. روشها و فنون مورد استفاده برای گروه های آزمایش براساس نظریه شناختی- عاطفی و رفتاری الیس و واقعیت درمانی گلاسر تدوین گردید، با این تفاوت که در زوج درمانی همراه با خانواده های اصلی علاوه بر زوجین، والدین آنها نیز حضور پیدا می کردند. یک هفته پیش از شروع از هر سه گروه پیش آزمون به عمل آمد و یک هفته پس از اتمام درمان پس آزمون اول و سه ماه بعد پس آزمون دوم اجرا گردید. نتایج حاصل پژوهش نشان داد تعداد جلسات درمانی در زوج درمانی همراه با خانواده اصلی به طور معنی داری کمتر از زوج درمانی به تنهایی است و اثربخشی زوج درمانی همراه با خانواده اصلی در پس آزمون اول و دوم بیشتر از زوج درمانی به تنهایی مشاهده گردید. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود هنگام زوج درمانی برای کاهش تعارض های زناشویی خانواده های اصلی نیز مد نظر قرار گیرند.