فهیمه قشقایی؛ علی دلاور؛ جواد خلعتبری؛ عبدالله شفیع آبادی
چکیده
الگوی مفهومی راهبردهای مقابله ای در مواجهه با مسئولیتهای زنان سرپرست خانوار:یک مطالعه پدیدارشناختیفهیمه قشقایی ،علی دلاور ، جوادخلعتبری ،عبدالله شفیع آبادی چکیده هدف ازپژوهش حاضر بررسی راهبردهای مقابله ای در مواجهه بامسئولیتهای زنان سرپرست خانوار بود .روش این پژوهش کیفی از نوع پدیدار شناسی ،با ابزار پژوهشی مصاحبه نیمه ساختارمندانجام ...
بیشتر
الگوی مفهومی راهبردهای مقابله ای در مواجهه با مسئولیتهای زنان سرپرست خانوار:یک مطالعه پدیدارشناختیفهیمه قشقایی ،علی دلاور ، جوادخلعتبری ،عبدالله شفیع آبادی چکیده هدف ازپژوهش حاضر بررسی راهبردهای مقابله ای در مواجهه بامسئولیتهای زنان سرپرست خانوار بود .روش این پژوهش کیفی از نوع پدیدار شناسی ،با ابزار پژوهشی مصاحبه نیمه ساختارمندانجام شد.جامعه پژوهش، زنان سرپرست خانوار ،مددکاران و مدیران از بهزیستی استان تهران بود.نمونه گیری ابتدا به صورت طبقه بندی نسبی ازشهرستانهای شمیرانات،شهریاروشهر تهران انجام شد سپس باروش نمونه گیری هدفمندمتوالی در تیر-شهریور1398تا اشباع نظری پایان یافت. نمونه آماری 35زن سرپرست خانوار، 12مددکار و 6 مدیرازکلینیک های تحت پوشش بهزیستی،در مجموع(53)نفربود. دادههای حاصل ازمصاحبه باروش کدگذاری باز،محوری وگزینشی تحلیل شد.مشکلات زنان:روانشناختی؛جسمانی، اقتصادی؛ ؛مرتبط با فرزند؛ خانواده اولیه ،فرهنگی وحمایتی شناسایی شدند که مشکلات اقتصادی محسوس تر بود.بعلاوه 124 مفهوم، 17مقوله فرعی،4مقوله اصلی:1-عوامل فردی راهبردهای مقابله ای کارآمد(تاب آوری،خودکارامدی،خوشیینی،ارزیابی شناختی،معنویات)2-عوامل فردی ناکارآمد(تحریفات شناختی و هیجانی،سبک منفعل، اختلالات جسمانی-روانی، سبک ناکارامد فرزندپروری)3- عوامل اجتماعی کارآمد (مشارکت اجتماعی،انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی)4-عوامل اجتماعی ناکارآمد ( مشارکت ناکافی،انسجام ناکافی، اعتماد ناکافی و عوامل وابسته ساز ) و 2 مضمون اصلی راهبردهای مقابله ای کارامد و ناکارامد شناسایی شد. بر اساس الگوی جامع چندمنبعه سلسله مراتبی، مولفه های کارامد معنویت،تاب آوری و مولفه های ناکارامدسازکاستی در اعتماد و انسجام اجتماعی بعلاوه سبک وابسته و منفعل درزنان سرپرست بهزیستی، محسوستر بود.کلیدواژه ها: الگوی مفهومی، راهبردهای مقابله ای ، مواجهه، مسئولیتهای زنان سرپرست،پدیدارشناختی
ندا افشاریان؛ فریبرز درتاج؛ اسماعیل سعدی پور؛ علی دلاور؛ سید صدر الدین شریعتی
چکیده
بحث درباره عشقورزی در ایران عموماً در چارچوب تحلیلی مبتنی بر پژوهشها و نظریهپردازیهایی که در غرب صورت گرفته تمرکز یافته است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مفهومی شناسایی ادراک عشقورزی دانشجویان مجرد و بر مبنای نظریه زمینهای و با به کارگیری روش مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. 32 دانشجو (18 دختر و 14 پسر)، به روش نمونهگیری ...
بیشتر
بحث درباره عشقورزی در ایران عموماً در چارچوب تحلیلی مبتنی بر پژوهشها و نظریهپردازیهایی که در غرب صورت گرفته تمرکز یافته است. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مفهومی شناسایی ادراک عشقورزی دانشجویان مجرد و بر مبنای نظریه زمینهای و با به کارگیری روش مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. 32 دانشجو (18 دختر و 14 پسر)، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و دادهها تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری و پس از پیادهسازی متن مصاحبهها و ورود اطلاعات به نرم افزار تحلیل دادههای کیفی MAXQDA10، با کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. نتایج کدگذاری باز و محوری منجر به شناسایی 103 مفهوم و 16 مقوله محوری شد. همچنین، نتایج کدگذاری گزینشی نشان داد که مقوله هسته ادراک عشقورزی دانشجویان است که تحت تأثیر شرایط علّی (باورداشتهای اعتقادی و مذهبی؛ جوّ خانواده و نظارت والدینی؛ چالشها و تجارب اخلاقی) و در کنار شرایط مداخلهگر (تحولات هویتی فردی، اجتماعی و فرهنگی؛ هویتسازی رسانههای نوین ارتباطی) و شرایط زمینهای (جنسیت؛ سن؛ پایگاه اجتماعی اقتصادی؛ تحصیلات دانشگاهی) بر برساخت عشقورزی با جنس مخالف در دانشجویان مجرد در قالب راهبردهای اخلاقپیروی منطقی؛ خودپیروی عاطفی و خودپیروی ضداخلاقی تأثیر میگذارد که حاصل آن شکلگیری ازدواجهای متناسب، پایدار و یا تصادفی و نامتناسب است. با توجه به نتایج به دست آمده میتوان نتیجه گرفت که عشقورزی در بین دانشجویان مجرد، طیفی از مکانیسمهای خودپیروی تا اخلاقپیروی را در پیداشته که میتواند کنش دانشجویان را به سمت و سویی منفی یا مثبت جهتدهی کند. لذا شناخت این مکانیسمها میتواند در سیاستگذاری دستاندرکاران تربیتی کشور مؤثر باشد.
محمد علی اسلامی؛ فریبرز درتاج؛ اسماعیل سعدی پور؛ علی دلاور
چکیده
در چند سال اخیر از اشتیاق تحصیلی بهعنوان شاخص کیفیت دانشگاهی نام برده شده است لذا به عنوان یکی از اهداف آموزش عالی مد نظر قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مدل یابی علی اشتیاق تحصیلی بر مبنای منابع شخصی و منابع اجتماعی می باشد. جامعه آماری عبارت از کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه امیر کبیر تهران بود. گروه نمونه شامل 375 نفر (263 پسر، ...
بیشتر
در چند سال اخیر از اشتیاق تحصیلی بهعنوان شاخص کیفیت دانشگاهی نام برده شده است لذا به عنوان یکی از اهداف آموزش عالی مد نظر قرار گرفته است. این پژوهش با هدف مدل یابی علی اشتیاق تحصیلی بر مبنای منابع شخصی و منابع اجتماعی می باشد. جامعه آماری عبارت از کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه امیر کبیر تهران بود. گروه نمونه شامل 375 نفر (263 پسر، و 113 دختر) بود که به صورت تصادفی از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای اشتیاق تحصیلی، خرده مقیاس های خوش بینی، عزت نفس، عملکرد تحصیلی حمایت شده، روابط حمایتی با همسالان و حمایت- سلامت خانواده از مقیاس تاب آوری در برابر آسیب را مدسن و مقیاس خودکارآمدی درسی برسو و همکاران استفاده شد. ویژگیهای روانسنجی این ابزارها در مطالعه فعلی بررسی شد و نسبت به مطلوبیت آنها اطمینان حاصل گردید. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که عملکرد تحصیلی حمایت شده، خودکارآمدی و عزت نفس مستقیما بر اشتیاق تحصیلی اثر دارند. همچنین منابع اجتماعی(عملکرد تحصیلی حمایت شده، روابط حمایتی با همسالان و حمایت خانواده) به شکل غیرمستقیم و از طریق منابع شخصی(خودکارآمدی، خوش بینی و عزت نفس) با اشتیاق تحصیلی ارتباط داشتند. در مجموع، متغیرهای پژوهش حاضر، حدود 33 درصد از واریانس اشتیاق تحصیلی را پیشبینی می کنند. مدل نهایی که دربرگیرنده سه متغیر پیشبین منابع اجتماعی و سه متغیر میانجی منابع شخصی و متغیر ملاک(اشتیاق تحصیلی) بود و بررسی شاخصهای تعیین اعتبار مدل، حکایت از مناسبت و کفایت مدل نهایی داشت.
مسیب یار محمدی واصل؛ احمد برجعلی؛ محمود گلزاری؛ علی دلاور
چکیده
هدف: نظریه طرحواره برای بیماران با مشکلات روا نشناختی مزمن که موفقیت قابل توجهی در درمان شناختی به دست نمی آوردند، رشد یافت. اگرچه این نظریه اغلب برای اختلالات شخصیت به کار م یرود، اما م یتواند برای اختلال افسردگی برنامه درمانی مناسبی باشد. بنابراین این پژوهش با این هدف آغاز شد که نشان دهد آیا طرحواره درمانی بر بهبود علائم افسردگی ...
بیشتر
هدف: نظریه طرحواره برای بیماران با مشکلات روا نشناختی مزمن که موفقیت قابل توجهی در درمان شناختی به دست نمی آوردند، رشد یافت. اگرچه این نظریه اغلب برای اختلالات شخصیت به کار م یرود، اما م یتواند برای اختلال افسردگی برنامه درمانی مناسبی باشد. بنابراین این پژوهش با این هدف آغاز شد که نشان دهد آیا طرحواره درمانی بر بهبود علائم افسردگی اساسی عودکننده مؤثر است یا خیر؟ روش: این پژوهش بر اساس طرح آزمایشی تک آزمودنی با روش خط پایه چندگانه بر روی 6 آزمودنی (20-30 سال) که دارای اختلال افسردگی اساسی بودند، انجام گرفت. داد ه ها به وسیله پرسشنامه های ( 1) افسردگی بک ( 2 طرحواره های یانگ ( 3) مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات محور I در DSM-IVدست آمد. با انجام مصاحبه بالینی و تشخیص اختلال افسردگی اساسی، طرحواره درمانی در12 جلسه 60-45 دقیقه ای (تقریباً هر هفته یک جلسه) اعمال شد. که پیش از مداخله، حین مداخله و پس از پایان مداخله آزمودن یها پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. یافته ها: تحلیل داده ها اثر بخشی نسبی طرحواره درمانی را در کاهش علائم اختلال افسردگی اساسی عودکننده و اصلاح و بهبود طرحواره های ناکارآمد اولیه افراد افسرده نشان داد. نتیجه گیری: بنابراین با شناسایی طرحواره های افسرده ساز م یتوان آنها را هدف درمان قرار داد و با مداخلات درمانی متمرکز بر طرحواره موجب تغییر و اصلاح آنها شد.