مریم زینی وند؛ فرنگیس کاظمی؛ حسین سلیمی
دوره 5، شماره 19 ، مهر 1393، ، صفحه 34-50
چکیده
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تآثیر آموزش تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامت روان والدین کودکان مبتلا به سرطان 7-3بستری در بیمارستان محک تهران بود. بدین منظور از میان 90 نفر از والدین کودکان مبتلا به سرطان مراجعه کننده مؤسسه خیریه و بیمارستان محک شهر تهران در شهریور ماه 1392 ، پس از اجرای پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر(1989) و مصاحبه فردی ...
بیشتر
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تآثیر آموزش تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامت روان والدین کودکان مبتلا به سرطان 7-3بستری در بیمارستان محک تهران بود. بدین منظور از میان 90 نفر از والدین کودکان مبتلا به سرطان مراجعه کننده مؤسسه خیریه و بیمارستان محک شهر تهران در شهریور ماه 1392 ، پس از اجرای پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر(1989) و مصاحبه فردی تعداد 30 نفر از مادران کودکان مبتلا به سرطان که واجد شرایط حضور در پژوهش بودند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره ی آزمایش و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 5/1 ساعته تحت مداخله ی پروتکل درمانی تفکر مثبت و خوش بینی قرار گرفتند. در حالی که گروه کنترل در انتظار باقی ماندند. بعد از مداخله مداخله مجددا هر دو گروه تحت آزمون پرسشنامه سلامت عمومی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای کواریانس و تست لوین و آزمون کولموگروف- اسمیرنوو و با استفاده از نرم افزار SPSSانجام شد. یافته ها: نتایج این تحقیق با توجه به داده های کو واریانس محاسبه شده با سطح معنا داری 001/.اطمینان نشان دادکه آموزش تفکر مثبت و خوش بینی بر سلامت روان آزمودنی های پژوهش تأثیر معنا داری داشته است. وهمچنین آموزش تفکر مثبت در برخی ابعاد سلامت روان(علائم جسمانی،اضطراب و ااختلال خواب، و افسردگی) تأثیر معنا دار داشته است ولی در بعد عملکرد اجتماعی تفاوت معنا دار نبود .
حسین سلیمی؛ سمیه شعبانی
چکیده
زمینه: این پژوهش با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی در پیش بینی نشانگان خلق و اضطراب (فقدان احساس لذت، اضطراب برانگیخته و افسردگی عمومی) دانشجویان ایرانی و خارجی انجام شد. روش: در این تحقیق 139 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی 80 نفر دانشجوی ایرانی و 59 نقر از دانشجویان خارجی در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به صورت تصادفی ...
بیشتر
زمینه: این پژوهش با هدف بررسی نقش حمایت اجتماعی در پیش بینی نشانگان خلق و اضطراب (فقدان احساس لذت، اضطراب برانگیخته و افسردگی عمومی) دانشجویان ایرانی و خارجی انجام شد. روش: در این تحقیق 139 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی 80 نفر دانشجوی ایرانی و 59 نقر از دانشجویان خارجی در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری به صورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. دادههای جمع آوری شده با استفاده از روش T مستقل و رگرسیون چند متغیری و به کمک نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت . یافتهها: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میان دو گروه دانشجویان خارجی و ایرانی در میزان حمایت اجتماعی ادراک شده و مطلوب و نشانگان خلق و اضطراب (فقدان احساس لذت، اضطراب برانگیخته و افسردگی عمومی) تفاوت معناداری وجود ندارد، حمایت اجتماعی در دانشجویان ایرانی به وسیله متغیر افسردگی عمومی پیش بینی میشود. این متغیر حدود 10 درصد از پراکندگی نمرات حمایت اجتماعی را پیش بینی میکند. حمایت اجتماعی در دانشجویان خارجی به وسیله متغیر فقدان احساس لذت پیش بینی میشود. این متغیر حدود 17 درصد از پراکندگی نمرات حمایت اجتماعی را پیش بینی میکند. نتایج تحلیل رگرسیون در خصوص ابعاد حمایت اجتماعی نشان داد که نشانگان خلق و اضطراب در دانشجویان ایرانی به وسیله متغیر حمایت عاطفی مساله مدار پیش بینی میشود.. این متغیر حدود 13درصد از پراکندگی نمرات نشانگان خلق و اضطراب را پیش بینی میکند و نتایج تحلیل رگرسیون در خصوص ابعاد حمایت اجتماعی مبین آن است که نشانگان خلق و اضطراب در دانشجویان خارجی صرفاً به وسیله متغیر حمایت عاطفی روزانه پیش بینی میشود.. این متغیر حدود 19 درصد از پراکندگی نمرات نشانگان خلق و اضطراب را پیش بینی میکند. بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر میرسد که هر چه برخورداری فرد از حمایت اجتماعی ادراک شده و مطلوب بیشتر باشد احتمال دارد که نمره کمتری در افسردگی عمومی و متغیر فقدان احساس لذت کسب کند همچنین هر چه برخورداری فرد از حمایت عاطفی مساله مدار و حمایت عاطفی روزانه بیشتر باشد احتمال دارد که نمره کمتری در نشانگان خلق و اضطراب کسب کند.
محراب بشیر پور؛ حسین سلیمی
چکیده
هدف: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر مشاورة گروهی مبتنی بر رویکرد وجودی و شناختی - رفتاری بر میزان کنترل خشم دانش آموزان پسر دبیرستانی در باروق انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان مدارس متوسطه شهر باروق ( 367 نفر) بودند. از میان مدارس پسرانه دوره دبیرستان از ...
بیشتر
هدف: این پژوهش به منظور بررسی تأثیر مشاورة گروهی مبتنی بر رویکرد وجودی و شناختی - رفتاری بر میزان کنترل خشم دانش آموزان پسر دبیرستانی در باروق انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان مدارس متوسطه شهر باروق ( 367 نفر) بودند. از میان مدارس پسرانه دوره دبیرستان از طریق نمونهگیری خوشه ای دو مدرسه انتخاب شد و با اجرای پرسشنامه خشم چندبعدی سیگل(1986)، 30دانش آموز را که کنترل خشم پایین تری داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه جایگزین گردیدند. مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد وجودی به مدت هشت جلسه روی یک گروه اجرا شد و روی گروه دیگر هشت جلسه رویکرد شناختی- رفتاری اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری و شفه، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل نشان داد که در متغیرهای خشم کلی و خشم انگیختگی، بین هر سه گروه وجودی، شناختی- رفتاری و کنترل با همدیگر تفاوت معناداری وجود دارد ( 01/0>p). غیر از مؤلفه خشم بیرونی، در مؤلفه های موقعیت خشم انگیز، نگرش خصمانه و خشم درونی بین گروه وجودی با گروه کنترل و گروه شناختی- رفتاری با گروه کنترل تفاوت معناداری وجود داشت، ولی بین گروه های وجودی و شناختی- رفتاری تفاوت معناداری حاصل نشد. ( 05/0< p) نتیجه گیری: مشاورة گروهی مبتنی بر رویکرد وجودی و رویکرد شناختی - رفتاری میزان خشم در دانشآموزان را کاهش داده است