روان شناسی
دکترناصر امینی؛ محبوبه بنانی؛ محمود برجعلی؛ مولود کیخسروانی
چکیده
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روانشناسی مثبتگرا بر رابطه مادر-کودک بود. جامعه اماری پژوهش ،کلیه مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی 8 تا 12 ساله پسر مناطق ۶،۵،۲ شهر تهران در سال 1399-1400که ۳۰۰ نفر را تشکیل می دادند بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس ...
بیشتر
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روانشناسی مثبتگرا بر رابطه مادر-کودک بود. جامعه اماری پژوهش ،کلیه مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی 8 تا 12 ساله پسر مناطق ۶،۵،۲ شهر تهران در سال 1399-1400که ۳۰۰ نفر را تشکیل می دادند بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. روش نمونه گیری پژوهش در دسترس و هدفمند بود .تعداد 45 مادر داوطلببعنوان حجم نهایی نمونه وارد مطالعه شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند.ابزار پژوهش حاضر مقیاس رابطه مادر-کودک پیانتا (2011)، محتوی دوره آموزشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد کوین و مورل(2009) و محتوی آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبتگرا سلیگمن (2005)بودند. برای تحلیل دادهها، از شاخصهای توصیفی (میانگین وانحراف معیار )و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) در نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده گردید. نتایج نشان داد، بین گروه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد ، گروه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و گروه گواه ، در میانگین نمره ی رابطه مادر-کودک تفاوت معناداری وجود داشت(05/0 p<). همچنین آموزش فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا نسبت به آموزش فرزندپروری مبتنی بر پدیرش و تعهد ،اثربخشی بیشتری بر رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توحه/ بیش فعالی داشت(p0/000<)یافته های پژوهش حاکی از این بود که دو رویکرد اموزشی بر رابطه مادر _ کودک تاثیر داشتند .
عطیه حاجی بابایی راوندی؛ پریسا تجلی؛ افسانه قنبری پناه؛ منصوره شهریاری احمدی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای دانش آموزان ۷ تا 11 ساله با اختلال نقص توجه/بیش فعالی (بیش فعالی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای دانش آموزان ۷ تا 11 ساله با اختلال نقص توجه/بیش فعالی (بیش فعالی غالب) در سال تحصیلی 1400-1401 شهر تهران بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، برنامه آموزش فرزندپروری مثبتنگر اجرا شد در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1972) و مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) بود. نتایج نشان داد که برنامه فرزندپروری مثبت باعث بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی شده است. یافتههای این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با برنامه آموزشی فرزندپروری مثبت فراهم میکند و مشاوران و روانشناسان میتوانند برای بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.
آرزو امینی؛ آسیه شریعتمدار
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر فاجعه سازی و نشخوار فکری مادران کودکان کمتوان ذهنی انجام شد. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح دوگروهی پیشآزمون- پسآزمون بود. بدین منظور، از جامعهی مادران دارای کودک کمتوان ذهنی در منطقه 5 شهر تهران، تعداد 24 نفر انتخابشده و پس از پاسخ به ابزارهای تحقیق بهصورت تصادفی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر فاجعه سازی و نشخوار فکری مادران کودکان کمتوان ذهنی انجام شد. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح دوگروهی پیشآزمون- پسآزمون بود. بدین منظور، از جامعهی مادران دارای کودک کمتوان ذهنی در منطقه 5 شهر تهران، تعداد 24 نفر انتخابشده و پس از پاسخ به ابزارهای تحقیق بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش، مداخلات رفتاردرمانی دیالکتیک را به مدت 8 جلسهی 5/1 ساعته دریافت کرد. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامهی تنظیم شناختی هیجان گارنسفکی، کرایج و اسپینهاون (2001) و مقیاس پاسخهای نشخواری نولن هکسما و مارو (1991) استفاده شد و درنهایت دادهها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج حاصل از پسآزمون مؤید کاهش معنادار نمرات شرکتکنندگان گروه آزمایش در مؤلفههای نشخوار فکری و فاجعه سازی بود (01/0 p<). بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت، رفتاردرمانی دیالکتیک تأثیر مثبت معناداری در کاهش فاجعه سازی و نشخوار فکری مادران کودکان کمتوان ذهنی دارد و میتواند در بهبود وضعیت روانی این گروه مورداستفاده قرار گیرد.