غلامرضا محمدی؛ ذبیح پیرانی؛ فیروزه زنگنه مطلق
چکیده
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مشکلات زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی تجربه میکنند. هدف از پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازیدرمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش در این مطالعه؛ نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه ...
بیشتر
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مشکلات زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی تجربه میکنند. هدف از پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازیدرمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش در این مطالعه؛ نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه کودکان مراجعهکننده به مرکز مشاوره شمیم شهر کرمانشاه در سال 1398- 1399 بود. گروه نمونه، 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بودند. انتخاب بهصورت نمونهگیری هدفمند و جایگزینی بهصورت تصادفی بود. ابتدا پرسشنامه مهارتهای اجتماعی (ماتسون و همکاران، 1983). برای هر سه گروه اجرا شد (پیشآزمون). سپس شرکتکنندگان یکی از گروههای مداخله، برنامه آموزش فلسفه برای کودک بازیدرمانی گروهی را در 10 جلسه 60 دقیقهای و هفتهای یکبار دریافت کردند و گروه مداخله دیگر بازیدرمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری را در 10 جلسه 60 دقیقهای دریافت نمودند؛ درحالیکه گروه کنترل هیچ مداخله آموزشی دریافت نکرد. سپس هر سه گروه مجدد با پرسشنامه مذکور مورد ارزیابی قرارگرفتند (پسآزمون). مرحله پیگیری نیز 2 ماه بعد از پسآزمون برگزار گردید. از تحلیل کوواریانس با رعایت پیشفرضها برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش در گروههای مداخله، بر بالارفتن عملکرد اجتماعی تأثیر معناداری داشتهاند. البته اثربخشی برنامه آموزشی فلسفه برای کودک (فبک) از بازیدرمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بیشتر بوده است. لذا لزوم استفاده از روش فبک در رابطه با این کودکان در مراکز مشاوره کودک، پیشدبستانیها و مدارس مشخص میگردد.