ناصر یوسفی؛ آرمان عزیزی
چکیده
هدف این پژوهش پیشبینی تعارض زناشویی از طریق تمایز یافتگی و تیپهای شخصیتی است زیرا شناخت عوامل افزایشدهندهی تعارض زناشویی نقش مهمی در کاهش طلاق دارد. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل کلیهی والدین دانش آموزان شهرستان سنندج در سال 1396 است. نمونه موردمطالعه شامل 500 نفر (250 زوج) از ...
بیشتر
هدف این پژوهش پیشبینی تعارض زناشویی از طریق تمایز یافتگی و تیپهای شخصیتی است زیرا شناخت عوامل افزایشدهندهی تعارض زناشویی نقش مهمی در کاهش طلاق دارد. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل کلیهی والدین دانش آموزان شهرستان سنندج در سال 1396 است. نمونه موردمطالعه شامل 500 نفر (250 زوج) از والدین بود که به روش خوشهای دومرحلهای انتخاب شدند و هرکدام پرسشنامههای تمایز یافتگی، تیپ شخصیتی و تعارض زناشویی را تکمیل نمودند. دادههای حاصل از پرسشنامهها با دو نرمافزار Spss و Amos مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.یافتهها بیانگر رابطه همبستگی منفی و معنیدار بین تعارض زناشویی با تیپهای شخصیتی (بهجز تیپ روان رنجور) و تمایز یافتگی است. بهعبارتدیگر تیپهای شخصیتی (بهجز تیپ روان رنجور) و تمایز یافتگی بالا سبب کاهش تعارض زناشویی میشود و برعکس. همچنین همبستگی بین تیپ شخصیتی و تمایز یافتگی مثبت و معنیدار است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که تیپ شخصیتی افراد و سطح تمایز یافتگی آنها میتوانند فاکتورهای خوبی برای سنجش و پیشبینی تعارض زناشویی باشد.
آرمان عزیزی؛ سیمین قاسمی
چکیده
با توجه به افزایش میزان طلاق و تأثیر منفی آن بر کیفیت زندگی زنان مطلقه، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر سنندج در سال ...
بیشتر
با توجه به افزایش میزان طلاق و تأثیر منفی آن بر کیفیت زندگی زنان مطلقه، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر سنندج در سال 1395 بود که جهت درمان افسردگی به مراکز مشاوره این شهر مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 48 نفر بودند که به صورت نمونهگیری در دسترس از بین کسانی که به فراخوان پژوهشگر پاسخ مثبت داده بودند و پس از انجام مصاحبه روانشناختی، تشخیص افسردگی گرفته بودند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در 4 گروه درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذبرش، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل، جایگزین شدند. هر گروه آزمایش 9 جلسه درمانی2 ساعته دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) بود و دادهها با تحلیل کواریانس چندگانه در SPSS 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که درمان شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی و ارتقاء کیفیت زندگی نسبت به درمان راه حل محور و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش، موثرتر است (01/0> P). براساس نتایج بهدست آمده درمان شناختی- رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور میتوانند باعث کاهش نشانههای افسردگی و بهبودکیفیت زندگی زنان مطلقه شوند.