فاطمه بهرامی؛ یونس زاهدی
چکیده
رفتاردرمانی دیالتیکی یکی از درمانهای موج سوم در زمینه درمان اختلالات رفتاری است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری مادران دارای کودک اسنثنایی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران مراجعهکننده به مرکزآموزشی کودکان استثنایی شهر سبزوار در زمستان 1394 بود. بهمنظور انتخاب نمونه، از ...
بیشتر
رفتاردرمانی دیالتیکی یکی از درمانهای موج سوم در زمینه درمان اختلالات رفتاری است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری مادران دارای کودک اسنثنایی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران مراجعهکننده به مرکزآموزشی کودکان استثنایی شهر سبزوار در زمستان 1394 بود. بهمنظور انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. از بین مادران دارای کودک استثنایی مراجعهکننده تعداد 30 نفر انتخاب شد و بعد از همتاسازی، در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای امید به زندگی اشنایدر و پرسشنامه کونور و دیویدسون استفاده شد که پایایی این پرسشنامهها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. از هردو گروه پیش آزمون به عمل آمد، سپس الگوی رفتاردرمانی دیالکتیکی در طی 12 جلسه (5/1 ساعت) بهصورت هفتهای دوبار برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان جلسات، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه گرفته شد. برای تحلیل نتایج از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتیجه نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری (p≥0/001) مؤثر است. این درمان توانست بهطور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تاب آوری شود.
علی قره داغی؛ فائزه کمیلی پور
چکیده
این پژوهش باهدف تعیین مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و عاطفه منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی در سال 1395 و در شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون، با گروه کنترل بود. جمعیت آماری شامل کلیه زنان دارای همسر با اختلال روانی مراجعهکننده به مراکز مشاوره تحت پوشش سازمان ...
بیشتر
این پژوهش باهدف تعیین مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و عاطفه منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی در سال 1395 و در شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون، با گروه کنترل بود. جمعیت آماری شامل کلیه زنان دارای همسر با اختلال روانی مراجعهکننده به مراکز مشاوره تحت پوشش سازمان نظام و بهزیستی اصفهان بودند. از بین زنان 30 نفر که تمایل به همکاری در جلسات درمانی داشتند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) بهصورت تصادفی گمارده در این طرح گروه آزمایش در طی 10 جلسه آموزش گروهی 90 دقیقهای با تناوب هر هفته دو بار در معرض مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر قرار گرفت همه آزمودنیها قبل از مداخله، پس از آن و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر باعث افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (001/0>p). بهعلاوه این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تائید شد (001/0>p). بنابراین جهت افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی زنان دارای همسر مبتلا به اختلال روانی میتوان از مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر استفاده نمود.
مطهره ابویی مهریزی؛ سیده فاطمه موسوی؛ فریبرز باقری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی، خودمراقبتی ذهنآگاه و راهبردهای حفظ رابطه در زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش در دو گروه شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران و زنان و مردان متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر تهران بودند که 183 فرد متأهل ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی، خودمراقبتی ذهنآگاه و راهبردهای حفظ رابطه در زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش در دو گروه شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران و زنان و مردان متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر تهران بودند که 183 فرد متأهل (گروه اول: 98 نفر و گروه دوم: 85 نفر) به روش نمونهگیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. هر دو گروه بهصورت انفرادی به مقیاس خودمراقبتی ذهنآگاه کوککاتن (2015)، پرسشنامۀ تجارب در روابط نزدیک فرالی، والر و برینان (2000) و راهبردهای حفظ رابطۀ استافورد (2011) پاسخ دادند. نتایج حاصل از اجرای آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) نشان داد که زنان و مردان دارای تعارض زناشویی، در مؤلفههای خودمراقبتی ذهنآگاه و راهبردهای حفظ رابطه نمرات پایینتر و در سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی نمرات بالاتری نسبت به گروه زنان و مردان بدون تعارض زناشویی کسب کردند. وجود تعارضات حلنشده، موجب تضعیف رفتارهای خودمراقبتی، راهبردهای حفظ رابطه و اتخاذ سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در زوجین میشود، ازاینرو، ارتقای کیفیت رابطه زوجین به کمک آموزش و آگاه کردن آنها نسبت به استفاده از راهبردهای حفظ رابطه میتواند زوجین را نسبت به رفتارهای خودمراقبتی و اصلاح سبکهای دلبستگی یاری نماید.
خالد اصلانی؛ مرضیه وارسته؛ عباس امان الهی
چکیده
هدف این پژوهش تعیین تأثیر آموزش برنامه والدگری مثبت (Triple P) بر کیفیت تعامل والد-کودک مادران کودکان دبستانی شهر اهواز بود. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان مدارس ابتدایی شهر اهواز بود که 30 نفر از آنها به روش نمونهگیری هدفمند ...
بیشتر
هدف این پژوهش تعیین تأثیر آموزش برنامه والدگری مثبت (Triple P) بر کیفیت تعامل والد-کودک مادران کودکان دبستانی شهر اهواز بود. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران کودکان مدارس ابتدایی شهر اهواز بود که 30 نفر از آنها به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. شرکتکنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل). گروه آزمایش، برنامه آموزشی والدگری مثبت را در 8 جلسه دریافت کردند در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش، مقیاس رابطهی والد-کودک پیانتا (1994) بود. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری، با استفاده از نسخه 21 نرمافزار آماری SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که گروه آزمایش و کنترل حداقل در یکی از مولفههای تعامل والد-کودک تفاوت معناداری داشتند (001/0>P) و آموزش برنامهی والدگری مثبت بر تعارض، نزدیکی، وابستگی و رابطه مثبت کلی اثر مثبت و معناداری داشت (001/0>P). نتایج حاکی از آن بود که برنامهی آموزش والدگری مثبت سبب بهبود تعامل مادر با کودک شده است.
ابوالقاسم عیسی مراد؛ مریم خلیلی صدرآباد
چکیده
هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین تعارض کار-خانواده، استرس شغلی و سرمایه روانشناختی در بین کارکنان پژوهشگاه صنعت نفت است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش، کارکنان پژوهشگاه صنعت نفت میباشد و برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای تعارض کار-خانواده، سرمایه روانشناختی و استرس شغلی استفاده ...
بیشتر
هدف از انجام تحقیق حاضر، تعیین رابطه بین تعارض کار-خانواده، استرس شغلی و سرمایه روانشناختی در بین کارکنان پژوهشگاه صنعت نفت است. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش، کارکنان پژوهشگاه صنعت نفت میباشد و برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای تعارض کار-خانواده، سرمایه روانشناختی و استرس شغلی استفاده شده است. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 20 و PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل با دادههای این پژوهش برازش مناسبی دارد و از کیفیت مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم تعارض کار-خانواده بر استرس شغلی کارکنان معنادار میباشد و همچنین سرمایه روانشناختی در این رابطه نقش تعدیلگر ایفا میکند. وجود تعارض کار-خانواده در کارکنان باعث ایجاد استرسهای شغلی میشود، لذا با عنایت به نقش تعدیلگر سرمایه روانشناختی در این رابطه، میتوان با ارتقاء این سرمایه در سازمان به کاهش استرس شغلی و ارتقاء سلامت دست یافت.
زینب خانجانی؛ جعفر بهادری خسروشاهی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تحول همدلی، اختلالات درونیسازی و برونیسازی در دانشآموزان دختر و پسر 5 تا 11 سال بود.روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای است.جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ کودکان سنین 5 تا 11 سال شهر تبریز بودند که به این منظور 150 نفر از دختران و پسران سنین 11- 5 سال پیشدبستانی و دبستانی شهرستان تبریز با روش نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تحول همدلی، اختلالات درونیسازی و برونیسازی در دانشآموزان دختر و پسر 5 تا 11 سال بود.روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای است.جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ کودکان سنین 5 تا 11 سال شهر تبریز بودند که به این منظور 150 نفر از دختران و پسران سنین 11- 5 سال پیشدبستانی و دبستانی شهرستان تبریز با روش نمونهگیری تصادفی ساده و از مناطق پنجگانۀ آموزش و پرورش انتخاب شدند. بدین ترتیب پنج گروه سنی شامل گروه سنی 5 ساله، 6 ساله، 7 ساله، 9 ساله و 11ساله در هرگروه سنی30 نفر (15 دختر و 15پسر) انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از دو ابزار شامل پرسشنامۀ علائم مرضی کودکان و مقیاس همدلی دادس استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها از آزمونهای تحلیل کواریانس و t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین دختران و پسران در متغیرهای اختلالات درونیسازی، برونیسازی و همدلی تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع اختلالات درونیسازی و همدلی در دختران بیشتر و اختلالات برونیسازی در پسران بیشتر است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین اختلالات درونیسازی و برونیسازی در دختران 5 و 6 سال تفاوتی ندارد، اما در گروه سنی 7، 9 و 11 ساله میانگین اختلالات برونیسازی بیشتر از درونیسازی است. از سویی میانگین اختلالات برونیسازی در پسران در گروه سنی 5، 6، 7 و 9 بیشتر و در گروه سنی 11 اختلالات درونیسازی بیشتر است. از طرفی گروه سنی 11 سال بالاترین همدلی و گروه سنی 5 سال پایینترین همدلی را داشتند. بنابراین همدلی، نقش ارتباطات عاطفی را در سلامت روانی و سازگاری اجتماعی کودکان تأیید می کند.
محمد عسگری؛ اعظم متینی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح گروه کنترل نامعادل انجام شد. برای این منطور، از بین 100 دانشجوی سیگاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان که به روش خود اظهاری و معرفی دوستان خود شناسایی شد، 30 نفر که در دسترس و حاضر به همکاری بودند، ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح گروه کنترل نامعادل انجام شد. برای این منطور، از بین 100 دانشجوی سیگاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان که به روش خود اظهاری و معرفی دوستان خود شناسایی شد، 30 نفر که در دسترس و حاضر به همکاری بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش وکنترل جایگزین شد. نخست درهردوگروه، مقیاس تکانشگری بارات(1997) اجرا شد، سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه به صورت گروهی، آموزش تنظیم هیجان به روش گراس را دریافت کرد. اما گروه کنترل، هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، دوباره برای هر دو گروه مقیاس تکانشگری بارات اجرا شد. تحلیل دادهها با استفاده از واریانس چند متغیره (MANOVA) برای نمرات افتراقی نشان داد که: آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس تکانشگری دانشجویان را به گونه ای معنی دار کاهش داده است. بعلاوه، آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس تکانشگری شناختی، تکانشگری بیبرنامگی، و تکانشگری حرکتی دانشجویان سیگاری به گونه ای معنی دار کاهش داد. نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری تأثیر دارد و تکانشگری را کاهش می دهد. بنابراین، از آنجاکه افراد سیگاری وقتی در معرض هیجانات منفی قرار میگیرند، احتمالا" بدون برنامه ریزی و به صورت تکانشی عمل میکنند؛ لذا آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس در کاهش تکانشگری افراد سیگاری موثر است.(p<0.01)
طاهره حسینی قمی؛ زهرا جهان بخشی
چکیده
مقدمه : استرس و مشکلات در زمینه سازگاری بخشی از مسائل خاتواده های دارای فرزند کم توان می باشد. یکی از راهبردهای مناسب برای ارتقای سلامت روان تاب آوری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش تاب آوری بر استرس و سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بوده است. روش : روش پژوهش طرح نیمه آزمایشی ، شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل ...
بیشتر
مقدمه : استرس و مشکلات در زمینه سازگاری بخشی از مسائل خاتواده های دارای فرزند کم توان می باشد. یکی از راهبردهای مناسب برای ارتقای سلامت روان تاب آوری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش تاب آوری بر استرس و سلامت روان مادران دارای فرزند کم توان ذهنی بوده است. روش : روش پژوهش طرح نیمه آزمایشی ، شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه ی آماری این پژوهش را مادران دارای فرزند دختر کم توان ذهنی تشکیل داده که فرزندانشان در سال تحصیلی ۱۳۹۸-۱۳۹۷ در مدارس دخترانه ابتدایی آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران مشغول به تحصیل بوده اند. با روش نمونه گیری دردسترس یک گروه 30 نفری از مادران انتخاب شدند و به طور تصادفی 15نفر از آن ها در گروه آزمایش و15 نفر دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های استرس آبدین(PSI) و سلامت روان گلدبرگ و هیلر (GHQ) استفاده شد. یافته ها : داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری( ۰۱/۰p <) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. گروه آزمایش که تحت آموزش تاب آوری قرار گرفتند نسبت به گروه گواه که هیچ آموزشی دریافت نکردند، میانگین سطح استرس پایین تر بوده است و آموزش تاب آوری موجب افزایش سلامت روان گروه آزمایش شده است. نتیجه گیری : بنابران این برنامه آموزشی و تشکیل گروه های مشاوره و حمایتی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در جهت کاهش استرس و بهبود سلامت روان مادران دارای فرزند مبتلا به کم توانی ذهنی مورداستفاده قرار گیرند.
عطیه حاجی بابایی راوندی؛ پریسا تجلی؛ افسانه قنبری پناه؛ منصوره شهریاری احمدی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای دانش آموزان ۷ تا 11 ساله با اختلال نقص توجه/بیش فعالی (بیش فعالی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای دانش آموزان ۷ تا 11 ساله با اختلال نقص توجه/بیش فعالی (بیش فعالی غالب) در سال تحصیلی 1400-1401 شهر تهران بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، برنامه آموزش فرزندپروری مثبتنگر اجرا شد در حالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1972) و مقیاس سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) بود. نتایج نشان داد که برنامه فرزندپروری مثبت باعث بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی شده است. یافتههای این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با برنامه آموزشی فرزندپروری مثبت فراهم میکند و مشاوران و روانشناسان میتوانند برای بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی از این مداخله استفاده نمایند.
آرزو شکری؛ عبدالله شفیع آبادی؛ فریده دوکانه ای فرد
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل ساختارى پیشبینی موفقیت شغلی براساس قدرت ایگو با میانجیگری رضایت زناشویی و عزت نفس انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل شاغلین مرد و زن متاهل در فرمانداریهای فیروزکوه، دماوند و پردیس در سال 1397 بود. با توجه به این که برای مطالعات مدل سازی معادله ساختاری200 تا 400 نفر نمونه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل ساختارى پیشبینی موفقیت شغلی براساس قدرت ایگو با میانجیگری رضایت زناشویی و عزت نفس انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، شامل شاغلین مرد و زن متاهل در فرمانداریهای فیروزکوه، دماوند و پردیس در سال 1397 بود. با توجه به این که برای مطالعات مدل سازی معادله ساختاری200 تا 400 نفر نمونه توصیه شده (شوماخر و لومکس، 1388)، حجم نمونه مورد نظر 300 نفر در نظر گرفته شد و با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. افراد نمونه، پرسش نامههای موفقیت شغلی نبی، رضایت زناشویی اینریچ، قدرت ایگو مارک استروم و همکاران و عزت نفس آیزنک را تکمیل کردند. برای آزمون فرضیه ها، از معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها حاکی از این بود: قدرت ایگو به صورت مثبت و معنادار موفقیت شغلی را پیش بینی می کند. عزت نفس رابطه بین قدرت ایگو و موفقیت شغلی را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری می کند. رضایت زناشویی رابطه بین قدرت ایگو و موفقیت شغلی را به صورت مثبت و معنادار میانجیگری میکند. براساس نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت توانمندی ایگو هم به طور مستقیم و هم با میانجیگری رضایت زناشویی و عزت نفس میتواند بر میزان موفقیت شغلی نقش داشته باشد.
ستاره جانی؛ اکبر عطادخت
چکیده
هدف پژوهش حاضر، پیشبینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراکشده و ناگویی خلقی میباشد. روش پژوهش حاضراز نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای همسر معتاد در شهرستان پارساباد در سهماهه سوم سال 1398 بود (N=216). 124 زن دارای همسر معتاد بهعنوان نمونه و با روش در دسترس انتخاب ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، پیشبینی افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد بر اساس استرس ادراکشده و ناگویی خلقی میباشد. روش پژوهش حاضراز نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای همسر معتاد در شهرستان پارساباد در سهماهه سوم سال 1398 بود (N=216). 124 زن دارای همسر معتاد بهعنوان نمونه و با روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای ناگویی خلقی تورنتو بگبی و همکاران (1994)، استرس ادراکشده کوهن و همکاران (1983)، افسردگی بک و همکاران (1996) و افکار خودکشی بک (1961) پاسخ دادند. دادههای جمعآوریشده با آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گامبهگام و نرمافزار20-SPSS تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد که استرس ادراکشده و ناگویی خلقی میتوانند، افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد را بهطور معنیدار پیشبینی کنند (05/0>P). با توجه به نتایج پژوهش میتوان بیان کرد که استرس ادراکشده و ناگویی خلقیاز عوامل دخیل در افسردگی و افکار خودکشی زنان دارای همسر معتاد میباشند که میتوان در برنامههای پیشگیری از این آسیب روانشناختی و اجتماعی، این متغیرها را موردتوجه جدی قرارداد.
سعید رضایی
چکیده
پژوهش با هدف طراحی اثربخشی بازی شناختی اجتماعی بر کودکان با اختلال رفتاری برون نمود انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان ۱۰ تا ۱۳ سال مراکز اموزشی تهران در سال ۹۷-۹۶ بود. از بین کل جامعه هدف تعداد دو مرکز و از هر مرکز ۱۰ نفر در مجموع،۲۰ نفر که دارای ...
بیشتر
پژوهش با هدف طراحی اثربخشی بازی شناختی اجتماعی بر کودکان با اختلال رفتاری برون نمود انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان ۱۰ تا ۱۳ سال مراکز اموزشی تهران در سال ۹۷-۹۶ بود. از بین کل جامعه هدف تعداد دو مرکز و از هر مرکز ۱۰ نفر در مجموع،۲۰ نفر که دارای پرونده اختلال برون نمود بودند، به صورت هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی دو گروه آزمایش(۱۰ نفر) و گروه کنترل(۱۰ نفر) جانمایی شدند. قبل از اجرای برنامه اصلی، برنامه به صورت آزمایشی بر روی سه نفر از جامعه هدف اجرا شد و بعد از رفع ضعفهای موجود به مدت سه ماه در برنامه بازی درمانی شرکت نمودند و گروه کنترل در این مدت هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. پرسشنامه آخنباخ (فرم گزارش معلم) برای گرداوری اطلاعات اجرا شد. اعتبار پرسشنامه مذکور با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ۸۳ درصد گزارش شده است. همچنین همبستگی درونی مقیاس ها به منزله شاخص روایی ۹۷/. بوده است. اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره و اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بازی درمانی با رویکرد شناخت اجتماعی موجب کاهش مشکلات رفتاری کودکان با اختلال برون نمود (P≤0/05) شد. با توجه به تفاوت معنی دار بین گروههای آزمایش و کنترل می توان از بازی درمانی مبتنی بر شناخت اجتماعی به عنوان روش درمانی موثر برای کاهش مشکلات رفتاری کودکان با اختلال برون نمود استفاده کرد.
محمد حجتی؛ حسن صائمی؛ کاظم شریعت نیا؛ علی اصغر بیانی
چکیده
هدف پژوهش حاضر استخراج مؤلفههای مهارتهای تفکر خلاق و انتقادی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. جهت انجام این پژوهش از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده است. نمونه آماری 12 نفر از صاحبنظران علوم تربیتی و روانشناسی بودند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری داده، مصاحبه نیمهساختاریافته ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر استخراج مؤلفههای مهارتهای تفکر خلاق و انتقادی در دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود. جهت انجام این پژوهش از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده است. نمونه آماری 12 نفر از صاحبنظران علوم تربیتی و روانشناسی بودند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری داده، مصاحبه نیمهساختاریافته بود. برای تجزیهوتحلیل دادههای کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی استفاده شد. یافتههای پژوهش شامل 8 مقوله اصلی، 19 زیر مقوله و 88 مفهوم برای 4 مؤلفه اهداف، محتوا، روشهای یاددهی– یادگیری و روشهای ارزشیابی بود. ابتدا در بخش اهداف آموزش مهارت تفکر خلاق و انتقادی بر اساس نظر صاحبنظران، دو مقوله اصلی مهارتهای درونفردی و برونفردی استخراج شد. در گام بعدی برای محتوای آموزشی، مقولههای اصلی استخراج شده عبارت بود از: برنامهریزی و حل مسئله و آموزش مهارتهای ارتباطی و انتقادی. عنصر بعدی روشهای یاددهی- یادگیری بود که مقولههای اصلی، روشهای یاددهی- یادگیری خلاق و روشهای یاددهی- یادگیری انتقادی بودند. در بخش نهایی بررسی مؤلفهها به شیوههای ارزشیابی پرداخته شد که طبق نظر کارشناسان و صاحبنظران دو مقوله اصلی شیوهی ارزشیابی عملکردی و ارزشیابی تلفیقی استخراج گردید.
غلامرضا محمدی؛ ذبیح پیرانی؛ فیروزه زنگنه مطلق
چکیده
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مشکلات زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی تجربه میکنند. هدف از پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازیدرمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش در این مطالعه؛ نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه ...
بیشتر
کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مشکلات زیادی را در زندگی فردی و اجتماعی تجربه میکنند. هدف از پژوهش حاضر هم سنجی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودک و بازیدرمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بر عملکرد اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بود. روش پژوهش در این مطالعه؛ نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه کودکان مراجعهکننده به مرکز مشاوره شمیم شهر کرمانشاه در سال 1398- 1399 بود. گروه نمونه، 30 نفر از کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بودند. انتخاب بهصورت نمونهگیری هدفمند و جایگزینی بهصورت تصادفی بود. ابتدا پرسشنامه مهارتهای اجتماعی (ماتسون و همکاران، 1983). برای هر سه گروه اجرا شد (پیشآزمون). سپس شرکتکنندگان یکی از گروههای مداخله، برنامه آموزش فلسفه برای کودک بازیدرمانی گروهی را در 10 جلسه 60 دقیقهای و هفتهای یکبار دریافت کردند و گروه مداخله دیگر بازیدرمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری را در 10 جلسه 60 دقیقهای دریافت نمودند؛ درحالیکه گروه کنترل هیچ مداخله آموزشی دریافت نکرد. سپس هر سه گروه مجدد با پرسشنامه مذکور مورد ارزیابی قرارگرفتند (پسآزمون). مرحله پیگیری نیز 2 ماه بعد از پسآزمون برگزار گردید. از تحلیل کوواریانس با رعایت پیشفرضها برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو روش در گروههای مداخله، بر بالارفتن عملکرد اجتماعی تأثیر معناداری داشتهاند. البته اثربخشی برنامه آموزشی فلسفه برای کودک (فبک) از بازیدرمانی گروهی به شیوه شناختی رفتاری بیشتر بوده است. لذا لزوم استفاده از روش فبک در رابطه با این کودکان در مراکز مشاوره کودک، پیشدبستانیها و مدارس مشخص میگردد.
زهرا مرادی؛ اسماعیل صدری دمیرچی؛ حسین کشاورز افشار؛ شهریار درگاهی
چکیده
چکیدهچکیدهزمینه: ازدواج به عنوان مسیری جهت کسب آرامش و تامین نیازهای انسان همواره پیش روی او بوده است و افراد همیشه سعی میکنند بهترین انتخاب را برای شریک زندگی خود داشته باشند تا زندگی سرشار از رضایت داشته باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته در زنانی است که بدون رضایت والدین ازدواج کردهاند. روش: پژوهش با رویکرد کیفی و الگوی ...
بیشتر
چکیدهچکیدهزمینه: ازدواج به عنوان مسیری جهت کسب آرامش و تامین نیازهای انسان همواره پیش روی او بوده است و افراد همیشه سعی میکنند بهترین انتخاب را برای شریک زندگی خود داشته باشند تا زندگی سرشار از رضایت داشته باشند. هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته در زنانی است که بدون رضایت والدین ازدواج کردهاند. روش: پژوهش با رویکرد کیفی و الگوی پدیدارشناسی انجام شد. جامعه مورد مطالعه 15 نفر از زنانی که بدون رضایت خانواده خود ازدواج کرده و به همین دلیل با خانواده مبداء خود ارتباط ندارند، با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و نمونهگیری تا زمان اشباع دادهها و عدم دستیابی به دادههای جدید ادامه یافت. روش تحقیق کیفی مورد استفاده مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. تمام مصاحبهها ضبط و کلمه به کلمه پیاده شد و با استفاده از روش کولیزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها: در این مطالعه 4 درونمایه اصلی و چندین درون مایه فرعی بررسی و استخراج شد. درون مایههای اصلی که شامل: رضایت زناشویی، احساس تنهایی، تحمل پریشانی و حمایت متقابل بود. نتیجهگیری: با توجه به فرهنگ ایرانی و تاثیر عمیق خانواده، مسئله رضایت خانواده و والدین موردی هست که زوجین در حین انتخاب و تصمیم خود برای ازدواج، باید مورد توجه ویژه قرار دهند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از رضایت زناشویی پایین، احساس تنهایی بالا، و حمایت متقابل پایین در زنان مورد پژوهش بود. همچنین تحمل پریشانی به نسبت بالا از نتایج به دست آمده است.کلیدواژگان: تجربه زیسته، زنان، ازدواج، بدون رضایت والدین، مطالعه پدیدارشناسی
حمیده اعتصامی؛ عبدالله شفیع آبادی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش «فلسفه برای کودکان» بر رشد اخلاقی دانشآموزان پسر پایۀ ششم دبستانهای منطقۀ شش آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه آزمایش و گواه و جامعه آماری شامل تمام دانشآموزان پسر پایه ششم منطقۀ ۶ آموزش و پرورش شهر تهران در مهر ماه سال ۱۳۹۶ بود. ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش «فلسفه برای کودکان» بر رشد اخلاقی دانشآموزان پسر پایۀ ششم دبستانهای منطقۀ شش آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه آزمایش و گواه و جامعه آماری شامل تمام دانشآموزان پسر پایه ششم منطقۀ ۶ آموزش و پرورش شهر تهران در مهر ماه سال ۱۳۹۶ بود. از میان آنها برای گروههای آزمایش و گواه هر کدام 15 نفر به روش نمونهبرداری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در این دو گروه قرار گرفتند. بهوسیله مقیاس سنجش رشد اخلاقی معنویپور (۱۳۹۱) در مرحله پیشآزمون از هر دو گروه(آزمایش و گواه) اندازه گیری به عمل آمد. پس از اجرای پیشآزمون، با استفاده از بسته آموزشی داستانهای فکری برای کودکان ایرانی، گروه آزمایش تحت آموزش ۸ جلسه «فلسفه برای کودکان» قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. به وسیله ابزار فوق در مرحله پسآزمون نیز از هر دو گروه اندازگیری به عمل آمد. دادههای پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل دادهها نشان داد اجرای متغیر مستقل باعث شده تا میانگین نمرههای رشد اخلاقی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه افزایش یابد. یکی از اهداف اصلی برنامه فلسفه برای کودکان، تقویت تفکر از ابتدای دوران کودکی است. در نهایت، با برانگیختن ذهن دانش آموزان به تفکر و استدلال در مفاهیمی چون اخلاق نیکو، وجدان و مسئولیت پذیری، رشد اخلاقی آن ها پیگیری می شود.
سوسن علیزاده فرد؛ مریم رزاقی
چکیده
ازدواج، مهمترین تصمیم زندگی فردی؛ و رضایت از ازدواج نیز اصلیترین عامل تعیینکننده کیفیت زندگی و سلامت روانی است. پژوهشگران بسیاری تلاش نمودهاند تا عوامل موثر بر رضایت زناشویی را شناسایی و روابط بین آنها را تعیین نمایند. این پژوهش با هدف بررسی برازش مدل ساختاری ارتباط رضایت زناشویی با بنیانهای شناختی-اخلاقی و تعهد زناشویی ...
بیشتر
ازدواج، مهمترین تصمیم زندگی فردی؛ و رضایت از ازدواج نیز اصلیترین عامل تعیینکننده کیفیت زندگی و سلامت روانی است. پژوهشگران بسیاری تلاش نمودهاند تا عوامل موثر بر رضایت زناشویی را شناسایی و روابط بین آنها را تعیین نمایند. این پژوهش با هدف بررسی برازش مدل ساختاری ارتباط رضایت زناشویی با بنیانهای شناختی-اخلاقی و تعهد زناشویی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از روش مدلیابی معادالات ساختاری بود. جامعه آماری زنان و مردان متاهل شهر تهران بودند که نمونهای به حجم نمونه 230 نفر (122 زن و 108 مرد) با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کار گرفته شده شامل پرسشنامه تعهد زناشویی (آدامز و جونز، 1997)، پرسشنامه بنیانهای اخلاقی (MFQ30) (هایت، گرام، 2007)، و رضایت زناشویی انریچ (السون و همکاران، 1989) بود. تجزیه وتحلیل دادهها از طریق روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و PLS-3 انجام شد. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان دهنده برازش مناسب مدل ارتباط رضایت زناشویی با تعهد زناشویی و بنیانهای اخلاقی بود. بر اساس نتایج، سطوح بالاتر تعهد و ینیانهای اخلاقی مثبت، پیشبینیکننده سطح بالاتر رضایت زناشویی بودند. همچنین نقش میانجی تعهد زناشویی در رابطه بنیانهای اخلاقی مراقبت، وفاداری، و پاکی با رضایت زناشویی تایید شد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی برای طراحی و اجرای مداخلات روانشناختی برای مشکلات زناشویی بوده و نشان داد که با هدف قرار دادن بنیانهای اخلاقی میتوان تعهد و رضایت زناشویی را تقویت نمود.
فرآیند مشاوره و درمان
مرضیه کرمی بروجنی؛ محمد ربیعی؛ رضوان صالحی؛ مهرداد حاج حسنی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر چشمانداز زمان بر مولفههای رضایتمندی تحصیلی، پایستگی تحصیلی و احساس موفقیت تحصیلی دانشآموزان مقطع متوسطه دوم انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش-آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر خانمیرزا است. بدین منظور از بین مدارس دخترانه شهرستان خانمیرزا یک مدرسه و سپس یک ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر چشمانداز زمان بر مولفههای رضایتمندی تحصیلی، پایستگی تحصیلی و احساس موفقیت تحصیلی دانشآموزان مقطع متوسطه دوم انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش-آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر خانمیرزا است. بدین منظور از بین مدارس دخترانه شهرستان خانمیرزا یک مدرسه و سپس یک پایه تحصیلی به صورت تصادفی انتخاب و مورد سنجش قرار گرفتند. سپس از بین تعداد ۵۶ نفر که نمرات پایینتر از متوسط در متغیرهای پژوهش دریافت کردند ۲۴ نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و انتظار جایگزین شدند. گروه آزمایش ۸ جلسه مداخله دریافت کرده و گروه انتظار هیچ مداخلهای تا بعد از پیگیری نتایج دریافت نکردند. ارزیابی متغیرهای پژوهش با استفاده از پرسشنامههای رضایت تحصیلی Salehi (2014)، پایستگی تحصیلی Martin & Marsh (2008) و احساس موفقیت تحصیلی Salehi (2014)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. دادهها پس از جمعآوری بهوسیله نرمافزار SPSS22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در دو مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گروه انتظار نسبت به پیش آزمون وجود دارد. بنابراین میتوان گفت آموزش مبتنی بر چشمانداز زمان بر سه متغیر رضایت، پایستگی و احساس موفقیت تحصیلی دانشآموزان موثر بوده و این تاثیرات در طول زمان پایدار بوده است. مشاوران و روانشناسان از یافتههای پژوهش حاضر میتوانند جهت آموزش چشمانداز زمان در مدارس و مراکز مشاوره استفاده کنند و به رشد دانشآموزان در این زمینه کمک نمایند.
مسیب یار محمدی واصل؛ احمد برجعلی؛ محمود گلزاری؛ علی دلاور
چکیده
هدف: نظریه طرحواره برای بیماران با مشکلات روا نشناختی مزمن که موفقیت قابل توجهی در درمان شناختی به دست نمی آوردند، رشد یافت. اگرچه این نظریه اغلب برای اختلالات شخصیت به کار م یرود، اما م یتواند برای اختلال افسردگی برنامه درمانی مناسبی باشد. بنابراین این پژوهش با این هدف آغاز شد که نشان دهد آیا طرحواره درمانی بر بهبود علائم افسردگی ...
بیشتر
هدف: نظریه طرحواره برای بیماران با مشکلات روا نشناختی مزمن که موفقیت قابل توجهی در درمان شناختی به دست نمی آوردند، رشد یافت. اگرچه این نظریه اغلب برای اختلالات شخصیت به کار م یرود، اما م یتواند برای اختلال افسردگی برنامه درمانی مناسبی باشد. بنابراین این پژوهش با این هدف آغاز شد که نشان دهد آیا طرحواره درمانی بر بهبود علائم افسردگی اساسی عودکننده مؤثر است یا خیر؟ روش: این پژوهش بر اساس طرح آزمایشی تک آزمودنی با روش خط پایه چندگانه بر روی 6 آزمودنی (20-30 سال) که دارای اختلال افسردگی اساسی بودند، انجام گرفت. داد ه ها به وسیله پرسشنامه های ( 1) افسردگی بک ( 2 طرحواره های یانگ ( 3) مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات محور I در DSM-IVدست آمد. با انجام مصاحبه بالینی و تشخیص اختلال افسردگی اساسی، طرحواره درمانی در12 جلسه 60-45 دقیقه ای (تقریباً هر هفته یک جلسه) اعمال شد. که پیش از مداخله، حین مداخله و پس از پایان مداخله آزمودن یها پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. یافته ها: تحلیل داده ها اثر بخشی نسبی طرحواره درمانی را در کاهش علائم اختلال افسردگی اساسی عودکننده و اصلاح و بهبود طرحواره های ناکارآمد اولیه افراد افسرده نشان داد. نتیجه گیری: بنابراین با شناسایی طرحواره های افسرده ساز م یتوان آنها را هدف درمان قرار داد و با مداخلات درمانی متمرکز بر طرحواره موجب تغییر و اصلاح آنها شد.
محمد نجارزاده
چکیده
یکی از مسائل بسیار مهمی که در بحثهای جهانی شدن به وجود آمده است، اثرات آن بر فرهنگ محلی است. این نگرانی وجود دارد که با توسعه جهانی شدن، فرهنگ محلی به طور کامل با فرهنگ جهانی یکی شود و از بین برود. در واقع این تنها نکتهای است که اکثر کشورهای جهان به جز ایالت متحده با آن موافقند. این مقاله در نظر دارد که اثرات جهانی شدن فرهنگی را بر سبک ...
بیشتر
یکی از مسائل بسیار مهمی که در بحثهای جهانی شدن به وجود آمده است، اثرات آن بر فرهنگ محلی است. این نگرانی وجود دارد که با توسعه جهانی شدن، فرهنگ محلی به طور کامل با فرهنگ جهانی یکی شود و از بین برود. در واقع این تنها نکتهای است که اکثر کشورهای جهان به جز ایالت متحده با آن موافقند. این مقاله در نظر دارد که اثرات جهانی شدن فرهنگی را بر سبک زندگی محلی در شهر اصفهان را بررسی کند. بحث اصلی بر تفاوتهای سبک زندگی در میان گروههای مختلف مردم که به طور متفاوت در برابر روندهای فناوری و جهانی شدن قرار میگیرند، خواهد بود. برای پرداختن به شاخصهای سبک زندگی از آثار بودریو استفاده شده است. چارچوب نظری این مقاله نیز براساس سه دیدگاه تفاوتهای فرهنگی، یکی شدن فرهنگی و پیوند زدن فرهنگی است که در نهایت توضیح داده شود که کدام یک از آنها میتواند با منطقه مورد مطالعه مطابقت داشته باشد. در این مقاله از روش تحقیق کیفی استفاده شده است که با ابزار مصاحبه صورت گرفته است. نتایج مطالعه نشان میدهد که در منطقه مورد مطالعه تفاوتها در سبک زندگی نه در همه شاخصها که بلکه بیشتر در شاخص رسانه قابل مشاهده است و گروههای اجتماعی در بقیه شاخصها مانند، غذا، پوشاک، مذهب و اوقات فراغت بیشتر شبیه به هم عمل میکنند.
طاهره شیری؛ محسن گل محمدیان؛ سید محسن حجت خواه
چکیده
هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر نگرش ناکارامد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر دانشگاه رازی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیهی دانشجویان دخترمجرد در تمامی مقاطع تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) که در سال تحصیلی 95- 94 مشغول به تحصیل بودند ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضرتعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر نگرش ناکارامد نسبت به انتخاب همسر در دانشجویان دختر دانشگاه رازی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیهی دانشجویان دخترمجرد در تمامی مقاطع تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) که در سال تحصیلی 95- 94 مشغول به تحصیل بودند . نمونه آماری 30 نفر از دانشجویان دختر بودند که به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. دانشجویان گروه آزمایش 8 جلسه طرحواره درمانی دریافت کردند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه نگرش نسبت به انتخاب همسر کاب، لارسون و واتسون (1992) بود. دادههای جمعآوری شده از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین دو گروه از نظر نگرش ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر و مؤلفههای آن (عشق باوری، تجربه محوری، ایدهآل نگری، متضاد جویی، آسان بینی، خوش باوری) تفاوت معنیداری وجود دارد. با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت طرحواره درمانی رویکردی مؤثر بر کاهش نگرش ناکارآمد نسبت به انتخاب همسر دانشجویان دختر است.
مهدی واحدی؛ زیور بیگدلی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازیهای سازماندهی شده بر میزان یادگیری و هوش نوآموزان دختر پیشدبستانی شهر یاسوج میباشد. پژوهش حاضر از نظر هدف از انواع پژوهش های کاربردی بوده و از نظر روش شبه آزمایشی با اجرای پیشآزمون- پس آزمون با گروه گواه میباشد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه تجدیدنظر شدهی هوش وکسلر (ویراست چهارم) کودکان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازیهای سازماندهی شده بر میزان یادگیری و هوش نوآموزان دختر پیشدبستانی شهر یاسوج میباشد. پژوهش حاضر از نظر هدف از انواع پژوهش های کاربردی بوده و از نظر روش شبه آزمایشی با اجرای پیشآزمون- پس آزمون با گروه گواه میباشد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه تجدیدنظر شدهی هوش وکسلر (ویراست چهارم) کودکان که توسط شهیم در ایران هنجاریابی شده و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش تغییرات یادگیری نمونه ها استفاده شده است. جامعه آماری کلیه نوآموزان دختر پیشدبستانی شهرستان بویراحمد(شهر یاسوج) میباشد. نمونه های پژوهش که تعداد 30 نفر به عنوان گروه آزمایش و 30 نفر به عنوان گروه کنترل هستند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. داده های به دست آمده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS در بخشهای توصیفی و استنباطی ( با استفاده از روش تحلیل کوواریانس) مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است . نتایج تحقیق مشخص کرد که بازیهای سازماندهی شده بر یادگیری و هوش نوآموزان دختر پیشدبستانی شهر یاسوج تأثیر مثبت و معناداری دارد.
غلامرضا احمدی؛ فرامرز سهرابی؛ احمد برجعلی
چکیده
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر ارزیابی مجدد و فرونشانی هیجانی سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه انجامشده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی تشکیل میدهند که در درمانگاه هوانیروز ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس بر ارزیابی مجدد و فرونشانی هیجانی سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه انجامشده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه سربازان با اختلال مصرف مواد افیونی تشکیل میدهند که در درمانگاه هوانیروز کرمان تحت درمان نگهدارنده متادون بودند. نمونه موردمطالعه نیز متشکل از 40 آزمودنی بود که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و سپس بهصورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل گمارده شدند. پس از تفکیک گروهها، ابتدا پیشآزمون انجام گرفت و سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسهی 90 دقیقهای آموزش تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس را دریافت کرد؛ در پایان پسآزمون برای هر دو گروه اجرا شد. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش تنظیم هیجان، افزایش ارزیابی مجدد و کاهش فرونشانی هیجانی را در پی داشته است؛ با توجه به یافتهها میتوان گفت که آموزش تنظیم هیجان با افزایش راهبرد سازگارانه (ارزیابی مجدد) و کاهش راهبرد ناسازگارانه تنظیم تجارب هیجانی (فرونشانی)، میتواند زمینه را برای بهبود اختلال مصرف مواد افیونی فراهم سازد.
سهیلا باباخان زاده؛ پروین احتشام زاده؛ زهرا افتخار صعادی؛ سعید بختیارپور؛ احمد علی پور
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی با تأکید بر کارکردهای اجرایی بر دو متغیر سندرم شناختی – توجهی و حسِ انسجام خود در دانشآموزان دارای اضطراب انجام شد. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که در سال 96-95 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 20 دانشآموز دارای اضطراب بود که با استفاده از روش نمونهگیری ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراشناختی با تأکید بر کارکردهای اجرایی بر دو متغیر سندرم شناختی – توجهی و حسِ انسجام خود در دانشآموزان دارای اضطراب انجام شد. جامعه آماری کلیه دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر تهران بود که در سال 96-95 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 20 دانشآموز دارای اضطراب بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب بک (BAI; 1990)، پرسشنامه حس انسجام خود آنتونوسکی SOC-13; 1993)) مقیاس سندرم شناختی توجهی (CAS; 2009 ) و پرسشنامه 30 سؤالی فراشناخت برای نوجوانان (MCQ-A; 2004) بود. دانشآموزان طی سه مرحله به آزمونها پاسخ دادند. مداخله درمان فراشناختی (آدریان ولز _ 2009) طی هفت جلسه 45 تا 60 دقیقهای و تکلیف منزل با استفاده از نرمافزار بهسازی حافظه فعال_ روان تجهیز سینا (1389) برای گروه آزمایش انجام شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون پارامتریک، تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA)، صورت گرفت. نتایج نشان داد درمان فرا شناختی با تأکید بر کارکردهای اجرایی، سندرم شناختی – توجهی را کاهش و حس انسجام خود دانشآموزان را بهبود بخشیده است.
آرمان عزیزی؛ سیمین قاسمی
چکیده
با توجه به افزایش میزان طلاق و تأثیر منفی آن بر کیفیت زندگی زنان مطلقه، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر سنندج در سال ...
بیشتر
با توجه به افزایش میزان طلاق و تأثیر منفی آن بر کیفیت زندگی زنان مطلقه، این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان مطلقه انجام شد. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر سنندج در سال 1395 بود که جهت درمان افسردگی به مراکز مشاوره این شهر مراجعه کرده بودند. نمونه آماری شامل 48 نفر بودند که به صورت نمونهگیری در دسترس از بین کسانی که به فراخوان پژوهشگر پاسخ مثبت داده بودند و پس از انجام مصاحبه روانشناختی، تشخیص افسردگی گرفته بودند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در 4 گروه درمان راه حل محور، درمان مبتنی بر تعهد و پذبرش، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل، جایگزین شدند. هر گروه آزمایش 9 جلسه درمانی2 ساعته دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) بود و دادهها با تحلیل کواریانس چندگانه در SPSS 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که درمان شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی و ارتقاء کیفیت زندگی نسبت به درمان راه حل محور و درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش، موثرتر است (01/0> P). براساس نتایج بهدست آمده درمان شناختی- رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور میتوانند باعث کاهش نشانههای افسردگی و بهبودکیفیت زندگی زنان مطلقه شوند.