فرزانه امجدیان؛ اصغر جعفری؛ محمد قمری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و آموزش شفقت به خود در تاب آوری و آسیب پذیری روانی- بدنی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری خواندن و نوشتن صورت گرفت. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به کلینیک ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و آموزش شفقت به خود در تاب آوری و آسیب پذیری روانی- بدنی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری خواندن و نوشتن صورت گرفت. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به کلینیک پیوند آموزش و پرورش شهرستان ملارد در سالتحصیلی 1400-1399 تشکیل میدادند. تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و آزمون SCL- 25 دراگوتیس و همکاران(1963) بود. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد تفاوت بین درمان هیجان مدار با آموزش شفقت به خود در متغیرهای تاب آوری و آسیب پذیری روانی- بدنی مادران معنی دار است؛ به این معنی که درمان هیجان مدار بیشتر از آموزش شفقت به خود بر تاب آوری و آسیب پذیری روانی-بدنی موثر است. با توجه به نتایج به دست آمده می تون از هر دو رویکرد به ویژه درمان هیجان مدار جهت بهبود تاب آوری و آسیب پذیری روانی- بدنی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری و به تبع آن افزایش کیفیت زندگی آنان استفاده نمود.
یحیی عراقی؛ سعیده بزازیان؛ مجتبی امیری مجد؛ محمد قمری
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون ـ پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀآماری پژوهش، شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1398 با تمایل شخصی، ارجاعی از مرکز مداخله در خانواده دادگستری و اورژانس ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی به شیوه فراشناخت و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیشآزمون ـ پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀآماری پژوهش، شامل زوجین متقاضی طلاق بود که در سال 1398 با تمایل شخصی، ارجاعی از مرکز مداخله در خانواده دادگستری و اورژانس اجتماعی، جهت مشاوره به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر مرند ارجاع داده شدند که از بین این افراد تعداد 36 زوج و درمجموع 72 نفرکه نمرات بالاتر از نقطه برش را در مقیاس ناامیدی بک کسب کرده بودند به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. (هر گروه 12 زوج) ابزار پژوهش پرسشنامه ناامیدی بک (BHS) بود. دادهها با استفاده از طرح آمیخته تحلیل شد. یافتهها نشان داد که دو رویکرد مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد و فراشناخت درمانی بهطور معناداری باعث کاهش ناامیدی زوجین متقاضی طلاق شد (P≤0/01). همچنین مقایسه اثربخشی دوگروه نشان داد که بین اثربخشی پذیرش و تعهد درمانی و فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق تفاوت معناداری وجود دارد و تأثیر روش فراشناخت درمانی بر ناامیدی زوجین متقاضی طلاق بهطور معناداری بیشتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده است (P≤0/05).نتایج بر اهمیت کاربرد فراشناخت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود وضعیت ناامیدی مراجعان تأکید دارد.
محمد خیراللهی؛ اصغر جعفری؛ محمد قمری؛ وحیده باباخانی
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل پیشبینی انعطاف پذیری شناختی بر اساس تحلیل روند تغییرات چرخه زندگی در زوجین متقاضی طلاق بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و براساس معادلات ساختاری و جامعهآماری زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده در 6 ماه اول سال 1397 در استان آذربایجانشرقی بودند. با روش نمونهگیری هدفمند، 200 زوجین (400 نفر) ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل پیشبینی انعطاف پذیری شناختی بر اساس تحلیل روند تغییرات چرخه زندگی در زوجین متقاضی طلاق بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و براساس معادلات ساختاری و جامعهآماری زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده در 6 ماه اول سال 1397 در استان آذربایجانشرقی بودند. با روش نمونهگیری هدفمند، 200 زوجین (400 نفر) که دارای ملاکهای ورود به پژوهش بودند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه انعطافپذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) بود. دادهها با استفاده از روش معادلات ساختاری و تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل ساختاری پژوهش برازش قابل قبولی با دادههای پژوهش دارد. نتایج تحلیلروند حاکی از آن بود که تغییرات انعطافپذیری شناختی در مراحل گوناگون چرخهزندگی زوجین متقاضی طلاق معنادار است. بیشترین میزان انعطافپذیری شناختی در مراحل عقد و بدون فرزند میباشد. همچنین انعطافپذیری شناختی زوجین با ورود اولین فرزند کاهش مییابد و کمترین انعطافپذیری شناختی زوجین در دوره نوجوانی فرزند است و در مرحله آشیانه خالی دوباره افزایش مییابد. (P<0.01). نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد میکند که انعطافپذیری شناختی همسران از مراحل چرخه زندگی خانوادگی تبعیت میکند. لذا پیشنهاد میشود زوج ها به آموزش مهارتهای اجتماعی لازم به نوجوان توجه کنند و با بعد از دوره نوجوانی فرزند، روابط خود را با اطرافیان دوباره بازسازی کنند.