فاطمه بهرامی؛ یونس زاهدی
چکیده
رفتاردرمانی دیالتیکی یکی از درمانهای موج سوم در زمینه درمان اختلالات رفتاری است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری مادران دارای کودک اسنثنایی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران مراجعهکننده به مرکزآموزشی کودکان استثنایی شهر سبزوار در زمستان 1394 بود. بهمنظور انتخاب نمونه، از ...
بیشتر
رفتاردرمانی دیالتیکی یکی از درمانهای موج سوم در زمینه درمان اختلالات رفتاری است. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری مادران دارای کودک اسنثنایی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران مراجعهکننده به مرکزآموزشی کودکان استثنایی شهر سبزوار در زمستان 1394 بود. بهمنظور انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. از بین مادران دارای کودک استثنایی مراجعهکننده تعداد 30 نفر انتخاب شد و بعد از همتاسازی، در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای امید به زندگی اشنایدر و پرسشنامه کونور و دیویدسون استفاده شد که پایایی این پرسشنامهها با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. از هردو گروه پیش آزمون به عمل آمد، سپس الگوی رفتاردرمانی دیالکتیکی در طی 12 جلسه (5/1 ساعت) بهصورت هفتهای دوبار برای گروه آزمایش اجرا شد و بعد از پایان جلسات، پسآزمون و پیگیری 2 ماهه گرفته شد. برای تحلیل نتایج از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتیجه نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر امید به زندگی و تاب آوری (p≥0/001) مؤثر است. این درمان توانست بهطور معناداری باعث افزایش امید به زندگی و تاب آوری شود.
فاطمه افقری؛ فاطمه بهرامی؛ مریم السادات فاتحی زاده
دوره 5، شماره 18 ، تیر 1393، ، صفحه 25-50
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی آسیب های موجود در تعامل بین والدین با فرزندان متأهل خود انجام شد. پژوهش حاضر قابل تفکیک به دو بخش میباشد. روش پژوهش در بخش اول، تحلیل کیفی می باشد که در این بخش ابتدا متون نظری و پژوهشی مرتبط با عنوان تحقیق مورد بررسی کیفی قرار گرفت، سپس با استفاده از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بر روی یک نمونۀ 36 نفری (شامل زوجین ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی آسیب های موجود در تعامل بین والدین با فرزندان متأهل خود انجام شد. پژوهش حاضر قابل تفکیک به دو بخش میباشد. روش پژوهش در بخش اول، تحلیل کیفی می باشد که در این بخش ابتدا متون نظری و پژوهشی مرتبط با عنوان تحقیق مورد بررسی کیفی قرار گرفت، سپس با استفاده از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته بر روی یک نمونۀ 36 نفری (شامل زوجین و والدین) که به صورت هدفمند انتخاب شدند، مهم ترین آسیبهای تعاملی والدین با فرزندان متأهل استخراج گردید. سپس اطلاعات حاصل از تحلیل مصاحبهها و همچنین کتب و مقالات مرتبط ادغام گردیده و از آن در جهت تهیۀ پرسشنامۀ آسیبشناسی تعاملی استفاده شد. در بخش دوم که به روش توصیفی مقطعی انجام گردید، پرسشنامۀ مذکور بر روی نمونه ای شامل 135 نفر از میان والدین (85 زن و 50 مرد)که به روش خوشهای چند مرحله ای انتخاب شده بودند، اجرا گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و با روش محاسبه فراوانی، انحراف استاندارد، میانگین، و آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که از منظر کیفی، آسیب های تعاملی والدین با فرزندان متأهل خود عبارتند از وابستگی، انتظارات نابجا، بیاعتنایی، دخالت و رفتارهای منفی. در بخش کمی پژوهش نتایج نشان داد که آسیب های وابستگی عاطفی، بی اعتنایی والدین، انتظارات نابجای والدین و دخالت، با اختصاص بیشترین میانگینها به ترتیب اولویتهای اول تا چهارم را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج این پژوهش حاکی از آن است که آسیب های تعاملی وابستگی مالی و انتظارات نابجای فرزند به طور معناداری (05/0p<) در مورد فرزندان پسر بیش از فرزندان دختر است. نتایج این پژوهش در گسترش متون نظری در حوزۀ آسیب شناسی و مشاورۀ ازدواج و خانواده کاربرد دارد.
مرجان الشریف؛ فاطمه بهرامی
چکیده
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی مادران طلاق ( با رویکرد تلفیقی) در شهر اصفهان بر سازگاری آنان بود، این پژوهش به شیوه ی نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماری شامل کلیه ی زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر اصفهان در سال 1389 بود، به منظور اجرای طرح پژوهشی، ابتدا از بین مراکز هشت ...
بیشتر
هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش گروهی مادران طلاق ( با رویکرد تلفیقی) در شهر اصفهان بر سازگاری آنان بود، این پژوهش به شیوه ی نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه اجرا گردید. جامعه آماری شامل کلیه ی زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر اصفهان در سال 1389 بود، به منظور اجرای طرح پژوهشی، ابتدا از بین مراکز هشت گانه خدمات اجتماعی بهزیستی، یک مرکز به صورت تصادفی انتخاب و از بین زنان مطلقه خودسرپرست 20 نفر نمونه ی در دسترس و داوطلب انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، پس از انجام نمونه گیری، یک جلسه پیش آزمون برای هر دو گروه آزمایشی و گواه تشکیل گردید که در طی آن از مادران درخواست شد تا به فرم جمعیت شناختی و پرسشنامه سازگاری پس از طلاق فیشر (FDAS) پاسخ دهند، پس از آن 8 جلسه آموزش(1 ساعت و نیم، دو بار در هفته) به شیوه ی رویکرد تلفیقی به مادران گروه آزمایشی آموزش داده شد، در پایان دوره ی آموزشی، پرسشنامه مذکور به عنوان پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس انجام پذیرفت، نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان دادکه آموزش گروهی مادران طلاق با رویکرد تلفیقی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون بر سازگاری مادران و زیرمقیاسهای آن شامل (احساس خودارزشی، رها شدن، خشم نسبت به همسر قبلی، سوگ، صمیمیت اجتماعی، خودارزشی اجتماعی) به صورت معناداری اثرگذار بوده است