غزال زندکریمی؛ کوثر دهدست؛ زهرا کربلایی شالباف
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی برنامه آموزش فرزندپروری نوجوانان در فضای مجازی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینهای به روش استراوس و کوربین بوده و دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختار یافته عمیق با والدین مدارس منطقه 13 تهران بدست آمد. نمونهگیری به روش هدفمند بوده و شرکت کنندگان واجد ملاکهای ورود به پژوهش ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی برنامه آموزش فرزندپروری نوجوانان در فضای مجازی بود. روش پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینهای به روش استراوس و کوربین بوده و دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختار یافته عمیق با والدین مدارس منطقه 13 تهران بدست آمد. نمونهگیری به روش هدفمند بوده و شرکت کنندگان واجد ملاکهای ورود به پژوهش بودند. ابزار مطالعه مصاحبه عمیق بود و نمونهگیری تا اشباع کامل ادامه یافت. دادهها در سه سطح گذگذاری شدند. در رابطه با کد نظری آسیب شناسی، کدهای محوری آسیهای روانی، اجتماعی، جسمانی، عملکردی و تربیتی همراه با 22 کد باز استخراج شدند و در رابطه با کد نظری راهبردهای مقابله با آسیبهای فضای مجازی کدهای محوری کنترل زمان ارتباطات، کنترل دسترسیها، آگاهسازی فرزندان، مهارت و آگاهی والدین، قانونگذاری و تعامل موثر با نوجوانان همراه با 32 کد باز استخراج گردیدند. کدهای باز، مفهومی و نظری بر اساس مدل استراوس و کوربین با تایید شش متخصص مشاوره و روانشناسی به اعتباریابی درونی و سازه مورد بررسی قرار گرفتند. سپس مدل مفهومی تعامل دو طرفه آسیبها و راهبردهای مقابله با آسیبها در فضای مجازی طراحی شد. نهایتا و بر اساس مدل مفهومی، برنامه آموزش فرزندپروری نوجوانان در فضای مجازی تدوین گردید. طبق مدل بدست آمده، آسیبها و راهبردهای مقابله با فضای مجازی با هم در تعامل هستند و رابطه دوطرفه دارند. لذا برنامه شش مرحلهای آموزش فرزندپروری والدین در فضای مجازی قادر است راهبردهای موثری در زمینه فرزندپروری با توجه به آسیبهای فضای مجازی به والدین پیشنهاد بدهد.
زهرا نیلی احمد آبادی؛ فریبرز باقری؛ حسین سلیمی بجستانی
چکیده
دوران کودکی بدلیل شکلگیری شخصیت فرد، از مهمترین و موثرترین دورانهای زندگی هر فرد است. در این پژوهش، هدف، تدوین و بررسی اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران بود و فرض بر این بود که آموزش برنامه فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی ...
بیشتر
دوران کودکی بدلیل شکلگیری شخصیت فرد، از مهمترین و موثرترین دورانهای زندگی هر فرد است. در این پژوهش، هدف، تدوین و بررسی اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران بود و فرض بر این بود که آموزش برنامه فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی جامعه هدف موثر است. روش پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزندان زیر شش سال و نمونه آماری، از روش نمونهگیری در دسترس و شامل کلیه مادران دارای فرزندان زیر شش سال مراجعهکننده به خانههای سلامت شهرداری تهران در مناطق 3، 5، 14 و 20 بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامههای رابطه والد-فرزندی (CPRS) پیانتا (1994) و رضایت از زندگی (SWLS) داینر و همکاران (1985) بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها و تعمیم یافته-ها، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران تاثیر معناداری دارد. مقدار اتا محاسبه شده نشان داد که 62 درصد از تغییرات رابطه والد-فرزندی و 19 درصد از تغییرات رضایت از زندگی، مربوط به عامل آموزش میباشد. بنابراین میتوان گفت که این برنامه میتواند در بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی، موثر باشد.
فاطمه سعیدیان؛ فریبرز باقری؛ محمدرضا نیلی احمدآبادی؛ حسین سلیمی بجستانی
چکیده
دوره جوانی بعنوان یک دوره پراهمیت در زندگی انسان و زمان تصمیم گیریهای اساسی است و این تصمیمات عموما تاثیر بزرگی بر تمام زندگی فرد می گذارد. در این پژوهش، هدف تدوین آموزش خودمدیریتی با تاکید بر مولفه های هشیاری و انتخاب و سپس بررسی اثربخشی این برنامه بر افزایش خودمدیریتی جوانان شهر تهران است و فرض بر این است که آموزش خودمدیریتی با ...
بیشتر
دوره جوانی بعنوان یک دوره پراهمیت در زندگی انسان و زمان تصمیم گیریهای اساسی است و این تصمیمات عموما تاثیر بزرگی بر تمام زندگی فرد می گذارد. در این پژوهش، هدف تدوین آموزش خودمدیریتی با تاکید بر مولفه های هشیاری و انتخاب و سپس بررسی اثربخشی این برنامه بر افزایش خودمدیریتی جوانان شهر تهران است و فرض بر این است که آموزش خودمدیریتی با تاکید بر مولفه های هشیاری و انتخاب بر افزایش خودمدیریتی جامعه هدف تاثیر دارد. پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. در این پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه جوانان بین 30-20 شهر تهران است و نمونه شامل 32 نفر از جوانان تهرانی بصورت نمونهگیری در دسترس در مناطق 1، 5، 12 و 17 است. ابزار مورد استفاده، پرسشنامهای است که توسط پژوهشگر ساخته شده است. به منظور تحلیل دادهها، از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شده است. داده های پژوهش نشان داد که آموزش خودمدیریتی با تاکید بر مولفه های هشیاری و انتخاب، بر افزایش خودمدیریتی جوانان تاثیر معناداری دارد. مقدار اتا محاسبه شده نشان می دهد که 70 درصد از تغییرات نمره خودمدیریتی، مربوط به عامل آموزش میباشد. بنابراین می توان گفت که این برنامه می تواند در افزایش خودمدیریتی جامعه هدف موثر باشد.