مطهره ابویی مهریزی؛ سیده فاطمه موسوی؛ فریبرز باقری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی، خودمراقبتی ذهنآگاه و راهبردهای حفظ رابطه در زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش در دو گروه شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران و زنان و مردان متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر تهران بودند که 183 فرد متأهل ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی، خودمراقبتی ذهنآگاه و راهبردهای حفظ رابطه در زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش در دو گروه شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران و زنان و مردان متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر تهران بودند که 183 فرد متأهل (گروه اول: 98 نفر و گروه دوم: 85 نفر) به روش نمونهگیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. هر دو گروه بهصورت انفرادی به مقیاس خودمراقبتی ذهنآگاه کوککاتن (2015)، پرسشنامۀ تجارب در روابط نزدیک فرالی، والر و برینان (2000) و راهبردهای حفظ رابطۀ استافورد (2011) پاسخ دادند. نتایج حاصل از اجرای آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) نشان داد که زنان و مردان دارای تعارض زناشویی، در مؤلفههای خودمراقبتی ذهنآگاه و راهبردهای حفظ رابطه نمرات پایینتر و در سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی نمرات بالاتری نسبت به گروه زنان و مردان بدون تعارض زناشویی کسب کردند. وجود تعارضات حلنشده، موجب تضعیف رفتارهای خودمراقبتی، راهبردهای حفظ رابطه و اتخاذ سبکهای دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در زوجین میشود، ازاینرو، ارتقای کیفیت رابطه زوجین به کمک آموزش و آگاه کردن آنها نسبت به استفاده از راهبردهای حفظ رابطه میتواند زوجین را نسبت به رفتارهای خودمراقبتی و اصلاح سبکهای دلبستگی یاری نماید.
سودابه میر صادقی؛ فرامرز سهرابی؛ حسین اسکندری؛ احمد برجعلی؛ نورعلی فرخی
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری شیوههای فرزند پروری مادران مبتنی بر سبکهای دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلا به اختلالهای اضطراب جدایی و وسواس- اجبار بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی-پیشبینی است. جامعه آماری از سه گروه مادران، دارای کودک مبتلا به اختلالهای اضطراب جدایی، ...
بیشتر
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری شیوههای فرزند پروری مادران مبتنی بر سبکهای دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلا به اختلالهای اضطراب جدایی و وسواس- اجبار بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی-پیشبینی است. جامعه آماری از سه گروه مادران، دارای کودک مبتلا به اختلالهای اضطراب جدایی، مبتلا به اختلالOCD، و عادی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه یک شهر تهران تشکیل شده است. در پژوهش حاضر از روش نمونهگیری در دسترس و حجم نمونه 450 نفر (150 نفر برای هر گروه) بود. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های ابعاد و سبک های فرزندپروری (PSDQ)، روابط موضوعی بل، دلبستگی بزرگسالی (فینی و نولر، 1994) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) بود. روش تجزیه و تحلیل دادهها برای پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی و برای ازمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری (SEM ) به کار بسته شد. یافته ها نشان داد که که شاخص های CV-red که کیفیت ساختاری مدل را نشان می دهد، برای تمام متغیرهای وابسته مثبت شده است که نشان دهنده کیفیت مناسب مدل است. همچنین مقادیر AVE نیز نشان دهنده روایی تشخیصی خوب سازه های مدل است. شاخص GOF نیز 696/0 بدست آمده است که با توجه به ملاک وتزلو و همکاران (2009) نشان می دهد قدرت پیش بینی کلی مدل ساختاری زیاد است و مدل آزمون شده در پیش بینی متغیرهای مکنون درون زا موفق بوده است.
آزاد قربانی؛ احمد امانی
چکیده
سبکهای فرزندپروری میتواند پیشبینیکننده طرحوارههای ناسازگار اولیه و رضایت زناشویی باشد. شناخت متغیرهایی که بر سبک فرزندپروری والدین تأثیر می گذارد، بسیار مهم است. هدف از پژوهش حاضر تبیین مدل نظری سبکهای فرزندپروری، سبکهای دلبستگی و خودمتمایزسازی میباشد. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی است. جامعۀ پژوهش همۀ معلمان دارای فرزند ...
بیشتر
سبکهای فرزندپروری میتواند پیشبینیکننده طرحوارههای ناسازگار اولیه و رضایت زناشویی باشد. شناخت متغیرهایی که بر سبک فرزندپروری والدین تأثیر می گذارد، بسیار مهم است. هدف از پژوهش حاضر تبیین مدل نظری سبکهای فرزندپروری، سبکهای دلبستگی و خودمتمایزسازی میباشد. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی است. جامعۀ پژوهش همۀ معلمان دارای فرزند مدارس شهر کامیاران و همسرانشان بودند که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تدریس بودند و با روش نمونهگیری تصادفی ساده 250 زوج (500 نفر) انتخاب شدند. هر نفر پرسشنامههای تمایزیافتگی، سبکهای دلبستگی و سبکهای فرزندپروری را پاسخ دادند. تحلیل دادهها با دو نرمافزارSPSS و AMOS انجام شد.نتایج بیانگر همبستگی مثبت و معنیدار بین فرزندپروری اقتدار منطقی با دلبستگی ایمن و با جایگاه من و واکنش عاطفی، و فرزندپروری آزادگذار با دلبستگی اضطرابی است. همچنین همبستگی منفی و معنیدار بین فرزندپروری اقتدار منطقی با گریز عاطفی مشاهده شد. از طرفی بین مؤلفههای دلبستگی و خودمتمایزسازی همبستگی وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که سطح خود متمایزسازی زوجین و سبکهای دلبستگی آنها میتواند پیشبین خوبی برای سبکهای فرزندپروری باشد.با بهبود این دو متغیر میتوان سبک فرزندپروری اقتدار منطقی را در والدین ایجاد کرد.