%0 Journal Article %T هستی شناسی جان در دیدگاه مولانان از زاویه روانشناختی %J فرهنگ مشاوره و روان درمانی %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 2345-6051 %A محمدی, رزگار %D 2011 %\ 03/21/2011 %V 2 %N 5 %P 58-78 %! هستی شناسی جان در دیدگاه مولانان از زاویه روانشناختی %K هستی شناسی جان %K مولانا %K مثنوی معنوی %R 10.22054/qccpc.2011.5901 %X هدف از این پژوهش بررسی هستی شناسی جان انسانی از دیدگاه مولانا در مثنوی معنوی است. جان انسانی به عنوان یک هستنده بدون در نظر گرفتن هستی او قابل فرض نیست. از جانبی دیگر می توان مثنوی معنوی را هستی شناسی جان انسان نامید که لبریز از سخن در مورد هستی انسان است. مولانا خود نیز اندیشمندی هستی نگر و کل گرا است که از رویکردهای جزءنگارانه نسبت به وجود انسانی انتقاد میکند. در این پژوهش محقق با روش کتابخانه ای و جستجو در مثنوی معنوی به وسیله کشف الابیات جعفری، ابیات مرتبط با مقوله های هستی شناسی جان را استخراج و آنها را در پنج مقوله جمع بندی کرده است. در این پژوهش به بحث در مورد وحدت یافتگی و کل نگری، مرگ، شناخت دیالکتیکی، پویایی و نوشوندگی و کشندگی و جذب کنندگی به عنوان پایه های هستی انسان در دیدگاه مولانا از دیدگاه روانشناسی پرداخته شده است. در بررسی اشعار مولانا در قصه طوطی و بازرگان و بر پایه آن در شش دفتر مثنوی معنوی هستی انسان یک کلیت وحدت یافته معرفی شده است که به صورت مداوم در حال نوشدن و تغیر است. شناخت هستی شناسانه بر پایه اضداد است و مرگ در هستی نوشدن و تغیر از حالتی به حالتی دیگر نه پایان است. نیروی عمل در هستی کششی است که ما را به سمت آنچه که هستیم و میخواهیم می کشاند. هستی شناسی جان در دیدگاه مولانا در مقوله های وحدت یافتگی و کل نگری، مرگ، شناخت دیالکتیکی، پویایی و نوشوندگی و کشندگی و جذب کنندگی جمع شده است. با دیدگاه روانشناختی این پایه ها می تواند مبنایی هستی شناسانه و معرفت شناسانه برای نظامهای روانشناسی و روان درمانی بومی باشد که بر مبنای منابع اصیل ایرانی-اسلامی است. %U https://qccpc.atu.ac.ir/article_5901_fc5f33a5ea148b5669d8b88c40b2512d.pdf