زیبا قدرتی؛ سیما قدرتی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر مشکلات رفتاری دانش آموزان دختر 9 – 7 ساله شهر تهران می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان دختر 9 – 7 ساله غرب شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1395-1396 مشغول تحصیل بودند. از این ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر مشکلات رفتاری دانش آموزان دختر 9 – 7 ساله شهر تهران می باشد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان دختر 9 – 7 ساله غرب شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1395-1396 مشغول تحصیل بودند. از این میان تعداد 24 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه، آموزش مهارت های زندگی را دریافت کرد . دو گروه آزمایش و کنترل در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به چک لیست مشکلات رفتاری کوای و پترسون ( 1987 ) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین مشکلات رفتاری گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد( 001/0 = P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های زندگی از طریق بازی بر کاهش مشکلات رفتاری دختران 9 – 7 ساله موثر بوده است.
آرزو امینی؛ آسیه شریعتمدار؛ ابراهیم نعیمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر مشکلات رفتاری کودکان بود. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی (نوع AB یا مشاهدهی مستقیم مکرر) با پیگیری یک ماهه استفاده شد. بدین منظور پس از نمونه گیری در دسترس از جامعه، سه نفر از دانش آموزان دختر پایهی سوم دبستان که در فرم معلم مقیاس مشکلات رفتاری راتر (1967) نمرهی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب بر مشکلات رفتاری کودکان بود. در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی (نوع AB یا مشاهدهی مستقیم مکرر) با پیگیری یک ماهه استفاده شد. بدین منظور پس از نمونه گیری در دسترس از جامعه، سه نفر از دانش آموزان دختر پایهی سوم دبستان که در فرم معلم مقیاس مشکلات رفتاری راتر (1967) نمرهی بالاتر از 9 کسب کردند به شیوهی هدفمند انتخاب شده و مداخلات معنوی با محوریت مذهب را به مدت 13جلسه 45 دقیقه ای دریافت نمودند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس مشکلات رفتاری راتر( فرم معلم) در سه مرحلهی خط پایه، مداخله و پیگیری استفاده شد و در نهایت دادهها به روش تحلیل نگارهای و تعیین درصد بهبودی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از درصد بهبودی هرسه مراجع پس از مداخلات، حاکی از کاهش معنادار نمرات آنها در مقیاس مشکلات رفتاری راتر بودکه در طول دورهی پیگیری یک ماهه نیز تداوم داشته است. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت آموزش مفاهیم معنوی با محوریت مذهب تأثیر مثبت معناداری در کاهش مشکلات رفتاری کودکان داشته است.