ایران صادقی؛ افشین صلاحیان؛ مهدیه صالحی
چکیده
این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده ی آن از جمله خودشناسی، عشق و هوش هیجانی پرداخت که بوسیله نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، 248نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تعاارضات زناشویی ثنایی و همکارن (1396)، ...
بیشتر
این پژوهش با هدف سلامتی خانواده و کاهش تعارضات زناشویی به بررسی عوامل کاهنده ی آن از جمله خودشناسی، عشق و هوش هیجانی پرداخت که بوسیله نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی از مراجعین زوج مراکز مشاوره شهر تهران، 248نفر نمونه (115 زن و 133 مرد) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه تعاارضات زناشویی ثنایی و همکارن (1396)، پرسشنامه خودشناسی قربانی و همکاران (2008)، پرسشنامه عشق استرنبرگ (1986)، پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ (1380) بودند. دادههای پیمایش پس از گردآوری با استفاده از رگرسیون گام به گام بررسی شدند. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای خودشناسی، عشق و هوش هیجانی جمعا 54 درصد از واریانس تعارضات زناشویی را تبیین می کند و اثر متغیر عشق، خودشناسی و هوش هیجانی بر کاهش تعارضات زناشویی به ترتیب بیشتر است. با توجه به نتایج این مطالعه تدوین یک پروتکل آموزشی – درمانی دقیق برای زوجین با هدف کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت جامعه پیشنهاد می شود. نتایج نشان داد که خودشناسی، عشق و هوش هیجانی در پیش بینی کاهش تعارضات زناشویی نقش معنی دار دارند.
احمد خاکی؛ کیومرث فرحبخش؛ عبدالله معتمدی؛ معصومه اسمعیلی؛ حسین سلیمی بجستانی
چکیده
هدف پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل آموزش زوجدرمانی بومشناختی چندبعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی با تأکید بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع استقرایی بود. جامعۀآماری این پژوهش را کلیۀ مشاورین وابسته به سازمان بهزیستی استان مرکزی تشکیل میدهند که حدودا 200 مشاور هستند. مشارکتکنندگان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر به دنبال تدوین مدل آموزش زوجدرمانی بومشناختی چندبعدی به مشاوران مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی با تأکید بر کاهش میل به طلاق و تعارضات زناشویی بود. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع استقرایی بود. جامعۀآماری این پژوهش را کلیۀ مشاورین وابسته به سازمان بهزیستی استان مرکزی تشکیل میدهند که حدودا 200 مشاور هستند. مشارکتکنندگان در پژوهش با استفاده از روش در دسترس با توجه به شرایط محیطی پژوهش و شناخت و معرفی اساتید و کارشناسان برجسته و باسابقه در مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی استان مرکزی تعداد 30 نفر به عنوان افراد مشارکتکننده انتخاب شدند. در انتخاب مشارکتکنندگان در بخش کیفی از اصل اشتهار استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای تحلیل دادههای کیفی و نرمافزار MAXqda انجام شد. نتایج نشان داد که کدهای معنایی بدست آمده از متن مصاحبهها را میتوان در 2 مقولۀ اصلی ، 5 مقولۀ میانی و 12 خرده مقوله دسته بندی کرد. مقولههای اصلی شامل طرحی اولیه برای مشکل خاص و اجرا و به روزرسانی بودند. مقوله های میانی شامل تجزیه و تحلیل و طراحی دورههای آموزشی (برای مقولۀ اصلی اول) و اجرا، ارزشیابی و اصلاح و تجدید نظر (برای مقوله اصلی دوم) بودند. خرده مقولهها شامل تعریف مشکل، شناسایی منبع مشکل، تعیین راهحلهای ممکن (مقولۀ میانی اول)، تعیین اهداف یادگیری، تهیه محتوای دورهها، تعیین روشهای آموزشی و تعیین نیروی انسانی (مقولۀ میانی دوم)، اجراهای آزمایشی و اصلی (مقولۀ میانی سوم)، ارزشیابی درونی و بیرونی (مقولۀ میانی چهارم) و اعمال اصلاحات و اجرای مجدد (مقولۀ میانی پنجم) بودند. در نهایت این مقولهها در قابل مدل مفهومی برای آموزش مشاوران طراحی شدند. نتیجهگیری : با استفاده از مدلی که برای آموزش زوجدرمانی در این پژوهش به دست آمد میتوان دورههایی آموزشی متناسب با هر یک موراد اختلاف زوجین را طرحی و اجرا کرد، از طرفی می توان به طور سازمان یافته و منسجم به حل مشکلات زوجین و مشاوران در زمینههای آموزشی اقدام کرد.
سمیه کاظمیان؛ سیدصدرالدین شریعتی
چکیده
«خانواده» یکی از رکنهای اصلی جامعه به شمار میرود. دستیابی به جامعه سالم، آشکارا در گرو سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم، مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است. از این رو، سالمسازی اعضای خانواده و رابطههایشان، بیگمان اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. در این پژوهش ...
بیشتر
«خانواده» یکی از رکنهای اصلی جامعه به شمار میرود. دستیابی به جامعه سالم، آشکارا در گرو سلامت خانواده و تحقق خانواده سالم، مشروط به برخورداری افراد آن از سلامت روانی و داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است. از این رو، سالمسازی اعضای خانواده و رابطههایشان، بیگمان اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال خواهد داشت. در این پژوهش در صدد آن بودیم تا الگویی را برای حل تعارض زوجین مبتنی بر عوامل خود درمان بخش در خانوادهها و مبانی انسانشناسی اسلامی ارائه دهیم. جامعه این پژوهش کلیه زوجین با عملکرد سالم ازدواج بود که حداقل ده سال از زندگی مشترک آنها گذشته باشد. نمونه پژوهش، شامل 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) میشد که از بین زوجین با عملکرد سالم ازدواج با روش نمونه گیری هدفمند در فاصله زمانی 3 ماه تابستان 1391 انتخاب شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه « سنجش عملکرد ازدواج» و مصاحبه با زوجین بود. این تحقیق در قالب روشهای کیفی انجام گرفت. نتایج این پژوهش الگوی آموزشی را متشکل از سه محور اصلی ارائه داد که عبارتند از: باور، اخلاق (درون فردی)، اعمال و هر کدام نیز شامل زیر مقوله ها و روابطی مختص خود است.