فاطمه شجاعی؛ رضوان السادات جزایری؛ سید احمد احمدی؛ مریم السادات فاتحی زاده
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات میزان تفاوت سطح تحصیلی زوجین بر سازگاری زناشویی و عملکرد ازدواج، انجام گرفته است. طرح این پژوهش، توصیفی علی- مقایسهای بود. حجم نمونه 120 نفر از زوجین شهر اصفهان بودند که حداقل 5 سال از زندگی مشترک آنها میگذشت. این افراد بهصورت خوشهای از میان زوجینی که در نواحی مختلف اصفهان ساکن بودند انتخاب و در ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرات میزان تفاوت سطح تحصیلی زوجین بر سازگاری زناشویی و عملکرد ازدواج، انجام گرفته است. طرح این پژوهش، توصیفی علی- مقایسهای بود. حجم نمونه 120 نفر از زوجین شهر اصفهان بودند که حداقل 5 سال از زندگی مشترک آنها میگذشت. این افراد بهصورت خوشهای از میان زوجینی که در نواحی مختلف اصفهان ساکن بودند انتخاب و در سه گروه، الف: میزان تحصیلات مرد بالاتر از زن است (40 نفر)، ب: میزان تحصیلات زن بالاتر از مرد است (نفر 40) وج: سطوح همسان تحصیلی بین زوجین (40 نفر)، قرار گرفت. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه سازگاری زناشویی زوجی اصلاح شده (RDAS)، پرسشنامهی سنجش عملکرد (کارایی) ازدواج و پرسشنامه نئو فرم کوتاه 60 سؤالی استفاده شد که با استفاده از نرمافزار spss تحلیل آماری انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس (آنکوا) و (مانکوا) نشان داد که میزان سازگاری زناشویی و برخی مؤلفههای عملکرد ازدواج، در ترکیبات زوجی گوناگون به لحاظ سطوح تحصیلی، متفاوت است. بر اساس نتایج، سازگاری زناشویی در همسرانی که تحصیلات مرد بالاتر از زن بود، بیشتر نشان داده شد؛ اما هیچ تفاوتی در عملکرد ازدواج زوجین با سطوح مختلف تحصیلی، به دست نیامد؛ اما از نظر ابراز گری عاطفی، ارتباط، اقتصاد و مسائل مالی، زوجینی که میزان تحصیلات همسانی داشتند، ن در وضعیت بهتری قرار داشتند.
محمود روغنچی؛ رضوان السادات جزایری؛ عذری اعتمادی؛ مریم فاتحی زاده؛ خدامراد مومنی
چکیده
با توجه به افزایش طلاق و افزایش خانوادههای تک والد، نیاز به توجه هر چه بیشتر به خانوادههای مادر سرپرست که با دردسرهای چندگانهای روبهرو هستند ضروری به نظر میرسد؛ بنابراین پژوهش کنونی با هدف کاوش تجربههای خانوادههای مادر سرپرست انجام شد. این مطالعه به شیوه کیفی است که در آن از روش تحلیل محتوی استفاده شده است. این شیوه با ...
بیشتر
با توجه به افزایش طلاق و افزایش خانوادههای تک والد، نیاز به توجه هر چه بیشتر به خانوادههای مادر سرپرست که با دردسرهای چندگانهای روبهرو هستند ضروری به نظر میرسد؛ بنابراین پژوهش کنونی با هدف کاوش تجربههای خانوادههای مادر سرپرست انجام شد. این مطالعه به شیوه کیفی است که در آن از روش تحلیل محتوی استفاده شده است. این شیوه با مشارکت 38 خانواده مادر سرپرست با برگزاری جلسههای بحث گروه کانون، بررسی ادبیات و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 10 نفر از پژوهشگران حوزه خانواده در طول یک دوره 12 ماهه در سال 1394 انجام شد. نمونهگیری به روش هدفمند و در سال 1394 انجام شد. دادهها گردآوری و ثبت شد و سپس کدگذاری انجام گرفت. تجزیهوتحلیل دادهها طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی، انجام شد. تجزیهوتحلیل دادهها منجر به تولید 12 درونمایه شد که دربرگیرنده: «مشکلات و اختلالات روانشناختی مادر، مشکلات جسمی مادر، مشکلات و اختلالات روانشناختی فرزندان، مشکلات جسمی فرزندان، مشکلات تحصیلی فرزندان، مشکلات اشتغال، مشکلات بین فردی اعضای خانواده، مشکل با شوهر پیشین و خانوادۀ وی، مشکل مالی، مشکلات مسکن، مشکلات خانواده مبدأ و مشکلات ناشی از افراد پیرامونی و شبکه های حمایتی اجتماع» هستند. این پژوهش درک تازهای از تجربههای خانوادههای مادر سرپرست با توصیف مشکلات آنها فراهم ساخت. ریشه این مشکلات، افزون بر مشکلات فردی و بین فردی، به تغییرات ساختار اجتماعی ما نیز مربوط میشود؛ بنابراین نتایج نشان داد که این خانوادهها مشکلات مهمی در جنبههای گوناگون زندگیشان دارند که نیازمند توجه بیشتری از سوی مسئولین هستند.