حمیرا عبدالمحمدی؛ سیمین حسینیان؛ سیده منور یزدی
چکیده
هدف ازاین پژوهش، تدوین مدل کامیابی شغلی در ارتباط با هوشهیجانی با نقش واسطهای سرمایه روانشناختی بود. روش این پژوهش توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه موردمطالعه شامل معلمان زن در دوره ابتدایی سازمان آموزشوپرورش شهر تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه 405 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شد. جهت جمعآوری دادهها ...
بیشتر
هدف ازاین پژوهش، تدوین مدل کامیابی شغلی در ارتباط با هوشهیجانی با نقش واسطهای سرمایه روانشناختی بود. روش این پژوهش توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه موردمطالعه شامل معلمان زن در دوره ابتدایی سازمان آموزشوپرورش شهر تهران در سال 1399 بود. حجم نمونه 405 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شد. جهت جمعآوری دادهها از 3 پرسشنامه شامل: پرسشنامه کامیابی درکار (پوراث وهمکاران،2011)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز،2007) و پرسشنامه هوشهیجانی (شرینگ، 1995) استفاده شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و همبستگی، رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که هوشهیجانی و سرمایه روانشناختی با کامیابی شغلی رابطه مثبت دارند وهمچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشاندهنده نقش واسطهای سرمایه روانشناختی دررابطه بین هوشهیجانی با کامیابی شغلی بود. براساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که هوشهیجانی میتواند کامیابی شغلی را پیشبینی کند و در نظرگرفتن هوشهیجانی میتواند نقش مهمی در فرآیند افزایش کامیابی شغلی داشته باشد و مدل فرضی پژوهش با دادههای تجربی برازش مطلوب داشت.
ندا ملکی فاراب؛ فروغ الصباح شجاع نوری؛ حسین بستان نجفی؛ سیمین حسینیان؛ محمد مهدی لبیبی؛ رضا پورحسین
چکیده
این پژوهش با هدف ارائه الگوی خانواده تراز اسلامی با بهرهگیری از تکنیک پژوهش کیفی داده بنیاد تدوین شده است. در مرحله اول از پژوهش با مطالعه و مرور دقیق منابع دینی که شامل قرآن کریم و نیز کتب حدیثی معتبر و مشهور میباشد، مقولههای مرتبط با خانواده استکشاف و طی سه مرحله با استفاده از نرمافزارMAXQDA11 کدگذاری شد. در کدگذاری باز 284 مقوله ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارائه الگوی خانواده تراز اسلامی با بهرهگیری از تکنیک پژوهش کیفی داده بنیاد تدوین شده است. در مرحله اول از پژوهش با مطالعه و مرور دقیق منابع دینی که شامل قرآن کریم و نیز کتب حدیثی معتبر و مشهور میباشد، مقولههای مرتبط با خانواده استکشاف و طی سه مرحله با استفاده از نرمافزارMAXQDA11 کدگذاری شد. در کدگذاری باز 284 مقوله و در کدگذاری محوری که بر اساس شباهت موضوعی دستهبندیشده بودند 54 مقوله به دست آمد و در مرحله آخر پس از رعایت سلسلهمراتب کدهای محوری، 5 مقوله گزینشی استنتاج شد. سپس با استفاده از شیوه اعتبار یابی صوری، اعتبار یافتهها از طریق مصاحبه با 7 نفر از صاحبنظران و متخصصان خانواده اسلامی بررسی شد و پس از حصول اشباع، الگوی تدوینشده خانواده تراز اسلامی که از سه بعد پیشزمینههای تشکیل خانواده، ساختار خانواده و کارکردهای خانواده تشکیل یافته است، مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافتهها در خانواده تراز اسلامی ارتباط میان سه بعد استخراج شده دوسویه و درهمتنیده میباشد و اگرچه شکلگیری خانواده تراز اسلامی به وجود هر سه بعد وابسته است، ولی در میان این سه بعد توجه به کارکردهای خانواده از فراوانی بیشتری در متون دینی برخوردار بوده و از میان کارکردهای مستخرج از متون دینی کارکردهای حمایتی عاطفی نیز بیشترین تعداد از مقولهها را به خود اختصاص داده است. همچنین در پایان مقاله، راهکارهایی علمی برآمده از نتایج ارائهشدهاند.
حمیده عبدالحسینی؛ پریسا نیلفروشان؛ محمدرضا عابدی؛ سیمین حسینیان
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسهی تاثیر روشهای مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی بر اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان انجام گردید. روش: این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و دارای طرح پیش، پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه الزهرا در سال تحصیلی ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسهی تاثیر روشهای مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی بر اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان انجام گردید. روش: این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و دارای طرح پیش، پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه الزهرا در سال تحصیلی 95-94 بودند. به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم جامعه تعداد 361 نفر از دانشجویان پرسشنامه اشتیاق مسیرشغلی را تکمیل کردند. از بین آنها تعداد74 نفر نمره یک انحراف استاندارد پایین تر از میانگین کسب کردند. مرحله دوم 60 نفر از افرادی که داوطلب شرکت در مرحله دوم پژوهش بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش(هر کدام 15) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی در مورد سه گروه آزمایش انجام شد. در پایان چهار گروه دوباره با استفاده از پرسشنامه اشتیاق مسیرشغلی هیرشی (2014) سنجیده شدند. یافتهها: نتایج درون و بینآزمودنی حاصل از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و واریانس چندمتغیری نشان دادند که ارائه آموزش بر بهبود میانگین نمرات اشتیاق مسیرشغلی تاثیر داشته است(p < 0/001). نتایج آزمون تعقیبی بیانگر آن بود که نمره کل اشتیاق مسیرشغلی در مراحل پسآزمون و پیگیری در گروه کنترل به طور معناداری از سه گروه مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی کمتر بود(p < 0/001). نتیجهگیری: پژوهش حاضر بیانگر این است که آموزش مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی بر افزایش اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان دختر موثر است.